کلیک کنید و در آمد داشته باشید

۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه

وقتی که افتاب تابان رو به مغرب می کند

وقتی که افتاب تابان رو به مغرب می کند

زمانی که باددرکوهستانها از وزش می ایستد

وقتی که نغمه های مرغزاران به خاموشی می گراید 

هنگامی که ملخهای بیابانی از صدا می افتند

وقتی که انور طلائی افتاب برروی زمین بوسه می زند

من رو بسوی وطن می کنم

از میان سایه های نیلگون دشتهای ارغوانی

روبسوی وطن میکنم

روبه سوی زادگاههم

بسوی مادر که مرابه دنیا اورد و پدر که همه چیز به من اموخت

اما مدتها پیش  ـ مدتها پیش

(متاستفانه نمی دونم شاعر این شعر کی هست اما هر کسی هست ازش متشکرم )

۱ نظر: