کلیک کنید و در آمد داشته باشید

۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

بازجویی از مرتضوی و قضات مشهور در رابطه با پرونده‌ی کهریزک

size:9pt;">

خبرگزاری هرانا : قاضی سعید مرتضوی، قاضی حسن حداد، قاضی صلواتی و قاضی حیدری‌فر در رابطه با پرونده‌ی کهریزک در چند روز گذشته مورد بازجویی و سوال و جواب کمیته‌ي تحقیق قوه‌ی قضاییه قرار گرفته‌اند.

بر اساس اطلاعات رسیده به مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران، قاضی حسن حداد، سعید مرتضوی دادستان سابق تهران و معاونت دادستانی کل کشور و قاضی حیدری‌فر که اخیرا از  مدتی  از کار برکنار شده بود، از طرف کمیته‌ي پی‌‌گیری قوه‌‌ی قضاییه در ارتباط با حوادث اخیر زندان‌ها به ویژه بازداشتگاه کهریزک مورد بازجویی قرار گرفته‌اند. از قاضی صلواتی نیز در مورد برگزاری دادگاه‌ها و حوادث اخیر سوال و جواب‌هایی انجام شده است.

علیرغم ظاهر مناسب این اقدام، بر اساس اطلاعات واصله، این بازجویی‌ها که در حقیقت از عاملین و مسئولان اصلی اتفاقات کهریزک شروع شده، با تهدیدها و توصیه‌های مقامات ارشد قضائی-امنیتی دچار ضعف شده و با توجه به عدم وجود اراده در قوه‌ی قضاییه در خصوص مجازات متهمان و مجرمان سرشناس حکومتی که در مورد پرونده‌های سیاسی ـ امنیتی به کرات مشاهده شده است گمان نمی رود به سرانجامی همچون مجازات برسد.

مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران پیش از این از بازگشت به کار قاضی حیدری فر خبر داده بود. وی قاضی شعبه اول امنیت مستقر در دادگاه انقلاب تهران است. از حیدری‌فر به عنوان قاضی خاطی در پرونده بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک یاد می‌شود. وی پس از مدت کوتاهی غیبت در محل کار، مجدد به دفتر خود در شعبه‌ی امنیت واقع در دادگاه انقلاب بازگشته و به کار خود با این تفاوت که تنها اجازه امضا کردن ندارد می‌پردازد. بر اساس اطلاعات رسیده وی دستورات مافوق هایی همچون قاضی حداد و قاضی سعید مرتضوی را اعمال می‌کرده است.

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

افشای نقش موثر فرمانده بسيج در سرکوبهای خيابانی اخير: حسین طائب

>

موج سبز آزادی  : نزديک به دو ماه پيش در گفت‌وگو با يک نماينده مجلس از نقش حسين فدايی و کمی پیش از این نیز از نقش مهم مسعود صدرالاسلام در وقایع بازداشتگاه کهريزک پرده برداشتيم. همچنین از قول برخی بازداشت‌شدگان به نقش مستقيم سردار رادان در شکنجه‌ها اشاره کرده بودیم. اکنون موضوعی را منتشر مي‌کنيم که «موج سبز آزادی» در همان زمان نسبت به آن مطلع شده بود، اما براي تکميل اطلاعات خود آن را تا اين زمان منتشر نکرد.



این موضوع به نقش حسین طائب در سرکوب‌های پس از انتخابات مربوط میشود، شخصی که تاکنون از سوی بسیاری از چهره‌های اصولگرا از جمله علی مطهری، نماینده طیف اصولگرای مجلس، نیز مورد انتقاد‌های شدیدی واقع شده است. فرزند شهید مطهری چندی پیش در نامه خود به روزنامه کیهان، از نقش حسین طائب در سرکوب‌های اخیر پرده برداشت و صراحتا نوشت که بحران بعد از انتخابات به علت مدیریت و رفتار غلط افرادی است چون حسین طائب که «با باتوم بیشتر مأنوس است تا فکر و عقل و تدبیر».


پیش از آن نیز بسیاری به زمزمه یا نوای بلند از تقصیر حسین طائب در حوادث اخیر گفته بودند اما تاکنون اظهار نظری چنین بیپرده و تند آن هم از سوی نماینده‌ای اصولگرا علیه فرمانده نیروی مقاومت بسیج مطرح نشده بود. آنچه در پی میآید جزئیاتی است مربوط به پیشینه و نقش حسین طائب در حوادث اخیر که بعد از بررسیها و تحقیق‌های انجام شده توسط موج سبز آزادی ، به اطلاع خوانندگان میرسد.


 پیش از پرداختن به نقش این فرد به عنوان یکی از مهم‌ترین مهره‌های سازمانده سرکوب‌های پس از کودتای انتخاباتی، شاید بد نباشد به این سوال پاسخ دهیم که حسین طائب کیست، چگونه به یکی از مهره‌های اساسی سرکوب تبدیل شد و نحوه ارتقای او در بیت رهبری و تبدیل شدن او به یکی از نزدیکان مجتبی خامنه‌ای، فرزند رهبر، چگونه بوده است.


حسین طائب برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ وارد عرصه علنی سیاست شد و ابتدا همکاری نزدیکی با ناطق نوری داشت. این همکاری با ناطق تا سال ۷۶-۷۷ یعنی زمانی که درگیر قتل‌های زنجیره‌ای شد، ادامه پیدا کرد. همزمان با آغاز پروژه قتل‌های زنجیره‌ای بود که بین او و ناطق نوری فراق افتاد. در سال ۱۳۷۹ طائب، بنیاد ایثارگران را تاسیس کرد که در جهت تقویت و تبلیغ برای حزب محافظه کار آبادگران در انتخابات شورای شهر فعالیت میکرد. طائب از طریق حمایت و پشتیبانی آبادگران در شهردار شدن احمدینژاد نقش بسیار مهمی ایفا کرد.


در انتخابات شوراها که حزب آبادگران موفق به ورود به شورای شهر شد، حسین طائب مسوول ابطال صندوق‌ها در انتخابات شورای شهر از طریق علیرضا شیخ‌عطار بود. شیخ عطار همان کسی بود که بعدا در زمان شهرداری احمدینژاد جای محمد عطریان‌فر، بنیانگذار موسسه بزرگ همشهری را گرفت و در دولت نهم معاونت اقتصادی وزارت خارجه را به دست آورد. طائب در سال ۸۲ بعد از تلاش بسیار و رایزنیهایی که در طول به قدرت رسیدن آبادگران در مجلس انجام داد، توانست در معرفی احمدینژاد به عنوان شهردار تهران نقش به سزایی ایفا کند.


همکاری نزدیک با بیت رهبری:


سابقه رفاقت طائب با مجتبی خامنه‌ای به سال ۶۷ باز میگردد. اما ثمره اصلی این رفاقت زمانی به بار نشست که مجتبی خامنه‌ای راه ورود او را به وزارت اطلاعات باز کرد. این اقدام همزمان بود با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و در آن دوران طائب تا معاونت ضدجاسوسی فلاحیان ارتقا یافت. با این حال زمان درازی نکشید که هاشمی رفسنجانی دستور اخراج او از وزارت اطلاعات را صادر کرد. ماجرا از این قرار بود که حسین طائب در ماجرای ربوده شدن فرج سرکوهی به دست وزارت اطلاعات به هاشمی رفسنجانی اطمینان داده بود که سرکوهی خودش از کشور به قصد آلمان خارج شده و همه این مسایل بازی کانون نویسندگان است.


هاشمی نیز همین موضوع را در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در جمع خبرنگاران مطرح کرد ولی پس از آن بلافاصله متوجه حقیقت شد، لذا عذر طائب را برای همیشه از وزارت اطلاعات خواست. بعد از اخراج از وزارت اطلاعات، طائب به خاطر پیشینه رفاقت نزدیکی که با مجتبی خامنه‌ای داشت به بیت رهبری رفت و تا سال ۷۷-۷۸ که وزارت اطلاعات  پاکسازی شد در بیت فعال بود. پس از آن که وزارت اطلاعات از «نیروهای خودسر» پاکسازی شد، طائب و همفکرانش به اندیشه نهادهای اطلاعاتی جایگزین (موازی) افتادند و از این زمان بود که حسین طائب کار خود را در اطلاعات سپاه آغاز کرد و قائم مقام اطلاعات سپاه شد.


در جریانات ۱۸ تیر، طائب به مسوولیت برخورد با دانشجویان معترض گماشته شد. تمامی دانشجویانی که در آن جریان دستگیر شدند، توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده و مورد بد رفتاری قرار گرفته بودند. پس از ایفای نقش کلیدی  در سرکوب‌های دانشجویی ۱۸ تیر، حسین طائب مدت‌ها در نقش رابط میان سعید مرتضوی و مجتبی خامنه‌ای فعالیت میکرد و از این طریق برخوردهای قضایی با دانشجویان معترض سازماندهی میشد. همچنین در جریان رد صلاحیت‌های مجلس، طائب نقش فعالی در رساندن پیام‌های بیت و به طور خاص مجتبی خامنه‌ای به احمد جنتی برعهده داشت. در رد صلاحیت‌های گسترده‌ای که در انتخابات مجلس هفتم صورت گرفت هم همین اتفاق تکرار و پیام‌های صادره از بالا از طریق حسین طائب به احمد جنتی ابلاغ شد.


مسوولیت در بسیج:


از سال ۸۴ حسین طائب به سفارش مجتبی خامنه‌ای به بسیج منتقل شد. در این دوران بود که وظیفه اصلی سازماندهی تقلب در انتخابات دهم و سرکوب‌های بعد از کودتا هم به طور کامل به بسیج واگذار شد. بسیج یکی از بازوهای اصلی کودتای پس از انتخابات بود که به ریاست طائب و در کنار سپاه، وزارت اطلاعات و صداوسیما هر کدام نقش جداگانه‌ای در سرکوب مردم ایفا کردند.


 تنها نیروهایی که در جریان سرکوب‌های اخیر اجازه حمل سلاح داشتند، بسیجیانی بودند که به دستور حسین طائب مسلح شدند و برای برخورد با معترضین به میدان آمدند. نخستین نقش اساسی طائب در سرکوب‌های مسلحانه خیابانی توسط نیروهای بسیج در همان شامگاه راهپیمایی میلیونی بیست و پنجم خرداد در میدان آزادی ایفا شد. بعدازظهر آن روز نزدیک به صد بسیجی مسلح به سلاح گرم به سازماندهی فریدالدین حدادعادل در میدان آزادی حضور یافتند. درگیریهایی که میان نیروهای بسیج و مردم معترض در آن روز رخ داد به کشته شدن نزدیک به ده نفر از مردم مظلوم انجامید.


 بر اساس بررسی‌های انجام شده و اطلاعات به دست آمده توسط موج سبز آزادی روشن شد که سازماندهی نیروهای بسیجی در انتخابات اخیر به طور خاص شامل دو شاخه می‌شد:


۱- اطلاعات بسیج که در ابتدای کار مسوولیت بازجویی دستگیرشدگان رده یک (شامل سران احزاب و فعالان رده یک ستادها و کمپین‌های انتخاباتی) را عهده دار بود و  مسوولیت اجرایی آن را سردار نقدی بر عهده داشت و ۲- بخش اجرایی بسیج که وظیفه‌اش سرکوب‌های خیابانی از جمله سرکوب معترضان حاضر در میدان آزادی در بیست و پنجم خرداد بود و مسوولیت آن را شخصی به نام محقق بر عهده داشت.


محقق از ناحیه پا نیز در جنگ آسیب دیده و پایش قطع شده است در دوران دفاع مقدس فرمانده گردان حبیب لشکر حضرت رسول بود که فرماندهی آن لشکر را محمد کوثری، نماینده کنونی مجلس، بر عهده داشت. مجتبی خامنه‌ای هم سرباز همین گردان حبیب بود و طرح دوستی او با حسین طائب هم از همان جا ریخته شد. بعد از جنگ تحمیلی بیشتر اعضای گردان حبیب به تیم مشورتی مجتبی خامنه‌ای بدل شدند و مسوولیت سرکوب ها را هم بر عهده گرفتند. بعدها همانطور که گفته شد مسوولیت نیروهای لباس شخصی به محقق واگذار شد و مسوولیت اصلی آن نیز سرکوب معترضین داخلی تعریف گردید.


جای بسی تاسف و شگفتی است که برخی چهره‌های شناخته شده گردان حبیب که روزی برای سرکوب نیروهای بعثی بسیج شده بودند، بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از جنگ، امروز میدان آزادی را با شلمچه اشتباه گرفته‌اند و گویی برای سرکوب، فرقی میان هموطنان ایرانی خودشان با سربازهای متجاوز عراقی نمیشناسند. قانون‌شکنانیها و خشونت‌طلبیهای اشخاصی نظیر حسین طائب یا مسعود صدرالاسلام چیزی نیست که به این راحتیها بتوان از کنار آن گذشت و با گذر زمان آن‌ها را فراموش کرد.


آنچه در نیمه آخر خردادماه ۸۸ رخ داد، پرده از نقش مهره‌هایی کلیدی که در شیوع خشونت و خونریزی نقش مهمی در قدرت ایفا می کنند، برداشت. حسین طائب به شهادت بسیاری از نیروهای سیاسی راست و چپ یکی از این چهره هاست که علیرغم قانون‌شکنی‌ها و خشونت‌طلبی‌ها روز به روز به جای محاکمه و پاسخگویی در سیستم قدرت ارتقا پیدا می‌کنند و به فعالیت خود ادامه می‌دهند. نمونه این تداوم حضور (!) جناب آقای طائب را در حال مکالمه تلفنی می‌توانید در عکسی که در تیتر خبر آمده است مشاهده کنید که حضور وی را در راهپیمایی روز قدس نشان می‌دهد.




۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

نامه ۲۷ استاد دانشگاه به خامنه ای : رژیمی که وحشیانه تر از هر مهاجم بیگانه با ملت خویش رفتار می کند از هر بیگانه ای بیگانه تر است

مسیح علی نژاد:

 بیست و هفت تن از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه تهران طی نامه ای سرگشاده به آیت الله علی خامنه ای، سخنان اخیر وی در نماز جمعه مبنی بر مقایسه ولایت خویش با ولایت علی را زمینه ای برای قلع و قمع مخالفین و معترضین به نتیجه دروغین انتخابات ریاست جمهوری ایران دانسته و نسبت به عواقب آن هشدار داده اند.


اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه تهران طی نامه ای که نسخه ای از آن توسط یکی از اساتید امضاء کننده این نامه در اخیتار جرس قرار گرفته است، علاوه بر تاکید بر حضور معترضان در راهپیمایی روز قدس به منظور پاسخ صریح به خطبه های خامنه ای خطاب به رهبری نوشته اند: شما شبیه امام علی نیستید و مخالفین شما هم شبیه مخالفین امام علی نیستند. زیرا هر سه گروه مخالف امام علی ، بر علیه عدالتخواهی امام شمشیر کشیدند. در حالی که مخالفین شما برای احقاق حق انتخاب مردم و تعیین تکلیف رأی ربوده شدة آنها در برابر شما به اعتراض ایستادند و با مسالمت و مدنی ترین شکل ممکن به تحقیر ملت توسط کودتاگران و دزدان رأی مردم اعتراض کردند. نه باتوم داشتند و نه سلاح سرد و گرم ، در حالی که ایادی آشوبگر و اغتشاشگر شما هم باتوم داشتند و هم سلاح سرد و گرم و سبعیت. پس با چه منطقی خود را به جای امام علی می نشانید و مخالفین خود را به جای مخالفین امام علی؟ و بی شرمانه از مدارای با مخالفین دم می زنید ؟

متن کامل نامه بدین شرح است:


جناب آقای خامنه ای


خطبه های نماز جمعة اخیر (20 / 06 / 88 ) شما بیانگر این بود که شما با شبیه سازی بین حکومت امام علی (ع) و سیاست ایشان در برخورد با مخالفین و نظام ولایی خودتان ، سعی وافر داشتید که اولاً خود را به جای امام علی و مخالفین خود را به جای مخالفین امام قرار داده و قداست و پاکی را از آنِ خویش و نفرت و پلیدی را از آنِ مخالفین خود سازید. ثانیاً تلاش نمودید با شبیه سازی مخالفین خود با مخالفین امام علی ، به زعم خود زمینه را برای قلع و قمع نهایی مخالفین فراهم نمائید. همچنین با ترسیم چهرة دشمنان و دوستان خارجی نظام و نیز تکرار حضور 85 درصدی مردم در انتخابات ، سعی کردید پایگاه مستحکم مردمی نظام را به رخ مخالفان داخلی خود کشیده و داغ و درفش را به سران جنبش مردمی نشان دهید تا هم آنان و هم مردم را از ادامة حرکت جنبش سبز و حضور در راهپیمایی روز قدس باز دارید . در این رابطه نکات قابل تأملی به چشم می خورد که برای تنویر افکار عمومی و احیاناً تنبّه شما ، به تبیین آنها می پردازیم:


1- شبیه سازی بین دو پدیدة اجتماعی یا دو دورة تاریخی زمانی در صورتی امکان پذیر و منطقی خواهد بود که بین آن دو وجوه تشابهی موجود باشد . در حالی که بین نظام علوی و نظام ولایی شما نه تنها وجوه تشابهی وجود ندارد بلکه در تضاد با یکدیگرند. البته شاید تنها وجه تشابه هر دو نظام، واژة اسلامی باشد که به عنوان صفت (واقعی یا غیر واقعی) به دنبال هر دو نظام آمده است.


2- اینکه شما نه تنها علی (ع) و مشابهش نیستید بلکه در مقابل و در تضاد با آن بزرگوار هستید را از مقایسة کارنامة سی سالة شما در ایام پس از پیروزی انقلاب تا کنون با کارنامة سی سالة دوران سکوت و حکومت آن حضرت می توان به وضوح مشاهده کرد ( که البته تفصیل آن نیازمند مجال و مقال دیگری است.)


3- ظاهراً شما در مقام خطابه با مطرح کردن دیدگاههای امام در مورد ارزش حکومت و انگیزة ایشان در پذیرش حکومت ، سعی کردید خود را به ایشان تشبیه نمائید. در حالی که اولاً صرف ادعا برای اثبات این امر کافی نیست و تنها اعمال و رفتار شماست که می تواند مؤید یا نافی این امر باشد. ثانیاً شما عمداً یا سهواً نظر امام را در مورد حق حاکمیت که مختص مردم می داند و لاغیر ،فراموش کردید مطرح بفرمایید و شاید به مصلحت نظام ولایی خویش ندیدید! .آری ، فراموش کردید این سخن امام را مطرح کنید که فرمود: " ای مردم حق حاکمیت از آنِ شماست و هیچ کس جز آنکه شما او را امیر خود گردانید حقّ حکومت بر شما را ندارد." و یا آنجا که می فرماید: "رسول خدا (ص) از من پیمانی گرفت و فرمود : ای پسر ابی طالب ، ولایت امّتم حقّ توست. اگر به درستی و عافیت تو را سرپرست خود کردند و با رضایت درمورد تو به وحدت نظر رسیدند، امرشان را بر عهده گیر و بپذیر؛ اما اگر در بارة تو به اختلاف افتادند، آنان را به خواست خود واگذار ."


4- می بینیم که تضاد نگرش و عمل شما با نگرش و عمل امام علی (ع) در این است که امام حق حاکمیت را حقّ مردم می دانست و در مقاطعی که مردم نمی خواستند نه به دنبال حکومت می رفت و نه خود را بر مردم تحمیل می کرد (به عنوام مثال ، عدم شرکت امام در جریان سقیفة بنی ساعده و نـــــه گفتن به پیشنهاد عبدالرحمن بن عوف در شورای حکومتی عمر و خودداری از پذیرش حکومت پس از قتل عثمان، شواهد روشنی هستند بر این نگرش و روش امام ). در حالی که شما با حمایت از طرّاحی و اجرای کودتا و خیانت در امانت مردم ، نه تنها حقّ انتخاب و حقّ حاکمیت را از مردم سلب کردید ، بلکه چشم خود را بر حضور میلیونی و آرام مردم معترض بستید و به جای پاسخگویی آرام و منطقی به اعتراض آرام مردم ، چماقداران حکومتی خود را در ملأ عام بر سر مردم ریختید و به بهانة آشوب و اغتشاشی که ایادی خود شما بر پا کرده بودند و می کنند مردم بی گناه را یا در خیابانها به خاک و خون کشیدید و یا در بازداشتگاههای مخوف قرون وسطایی خود به مسلخ نظام ولایی خود بردید و با شکنجه های جسمی و روحی و حتی فحاشی های رکیک و تجاوز جنسی به زنان و مردان در بند و بی گناهانی که گناهی جز اعتراض به خیانت شما در امانت و باز ستادن امانتشان نداشته اند ، نه تنها حقّ انتخاب و حقّ حیات را از آنان سلب نمودید ، بلکه کرامت انسانی آنان را با پلید ترین رفتارها به ابتذال کشاندید.


5- شما که دائماً به بهانة دشمن ستیزی ، هر نوع انتقاد و مخالفت مردم را به توطئة دشمنان و بیگانگان نسبت داده و می دهید و مردم حماسه ساز قبل از انتخابات را ، به بهانة اعتراض آنان به نتیجة انتخابات و ربودن رأیشان توسط ایادی شما و ستاد کودتا ، عاملان دولتهای بیگانه و مجریان انقلاب مخملی می خوانید و پس از بازداشت های فله ای ، آنان را در اختیار بازجویان جلّاد خود (که هیچ حدّ و مرز قانونی و دینی و اخلاقی و انسانی نمی شناسند) قرار می دهید تا از طریق اعمال شکنجه های وحشتناک قرون وسطایی، توهمات اربابشان را به صورت اقاریر و اعترافات نمایشی بر زبان آنان جاری ساخته و تحویل بی دادگاههای ولایی شما دهند ، چه وجه تشابهی با امام علی دارید ؟ و اصولاً چه تشابهی بین نظام ضد دینی و ضد انسانی شما و نظام مبتنی بر حقّ و عدل امام علی است که شبیه سازی می کنید تا با عوام فریبی و به لجن کشیدن دین خدا و ولیّ او ، چند روزی بر عمر ننگین نظام ضد جمهوری و ضد اسلامی خویش بیفزایید ؟


6- به راستی این دشمنانی که دائماً از آنان سخن می گویید کیانند و چه ویژگی هایی دارند ؟ و اصولاً معیار دوست و دشمن چیست؟ اگر ظلم و غارتگری معیار شناخت بیگانگان و دشمنان است آیا ظلم آشکار و تعدی و تجاوزهای بی شمار شما و ایادیتان به مال و جان و مال و نوامیس مردم، شما را در ردیف بیگانگان و دشمنان قرار نمی دهد؟ شما که دائماً مردم را از هجوم و سلطة بیگانگان می ترسانید آیا تا کنون از خود پرسیده اید که اگر بیگانگانی نظیر آمریکا و اسرائیل بر این مملکت مسلط شوند آیا بدتر از شما با مردم رفتار می کنند؟ آیا لحظه ای اندیشیده اید که در نظر اکثریت ملت تحت ستم ، ماهیت رژیم ولایی شما از رژیم اسرائیل بدتر و خطرناکتر است ؟ چرا که اسرائیلیان زندانیان فلسطینی را شکنجه می کنند و دژخیمان شما مردم بی گناه و ملت خویش را مورد شکنجه های جسمی و روحی و جنسی قرار می دهند . آری در نظر مردم، جنایاتی که چماقداران حکومتی شما با خوابگاههای دانشجویی و دانشجویان بی گناه کردند از هیچ بیگانه ای انتظار نمی رفت.


7- در حکومت علوی ، وقتی که پیشوای مسلمین می شنود که در نقطه ای از قلمرو اسلامی، خلخالی را به ستم از پای یک زن یهودی ربوده اند ، بر خود سیلی می زند و می فرماید که اگر کسی از شنیدن این خبر و ننگ وقوع این عمل در قلمرو اسلام دق کند نباید بر او خرده گرفت. اما در حکومت ولایی شما بازجویان و دژخیمان با اختیار تامّ و خیالی آسوده از هرگونه مجازات احتمالی ، هر بلایی که مایلند بر سر زندانیان بی گناه می آورند و جان و حیثیت انسانی و ناموس آنان را مورد تجاوز قرار می دهند و پس از تجاوزات بی شرمانة جنسی آنان را به قتل می رسانند و حتی برای محو آثار جنایتشان ، قربانیان را با آتش یا اسید می سوزانند و جسد آنها را شبانه یا در بیابانها رها کرده و یا به صورت گمنام در گورهای دسته جمعی بهشت زهرا پنهان می نمایند و شما در روز روشن و در برابر دیدگان خانواده های مظلوم و داغدار خانواده های آنان و نیز یک ملت دربند و همة جهانیان ، از جایگاه نماز جمعه به تعریف و تمجید از جنایتکاران پرداخته و با افتخار از ظرفیت بالای نظام برای سرکوب فریاد حق طلبانة ملت سخن می گویید. به راستی با چه رویی از امام علی و حکومت وی سخن می گویید؟ شما نه تنها شبیه او نیستید ، بلکه به عنوان کسی که همة ویژگیهای دشمنان امام علی (ع) را در خود جمع کرده اید ( آنچه شرّان همه دارند تو تنها داری ) حق ندارید نام آن بزرگوار را بر زبان آورده و اسوة عدالت را شریک جنایتهای نظام ضد دینی خویش کنید. آیا درد انتساب شما به امامی که قربانی عدالتخواهی خود شد و حاضر نبود برای حفظ قدرت و حکومت خویش و رسیدن به پیروزی ، کوچکترین ستمی را حتی بر دشمنان قسم خوردة خود روا دارد ، از درد ضربت شمشیر مسموم ابن ملجم دردناکتر و کشنده تر نیست ؟


 8- به راستی بین حکومت علوی که مبتنی بود بر صداقت و عدالت و احقاق حقّ مظلومین، و حکومت ولایی شما که بر دروغ و تقلب و خیانت در امانت مردم و تزویر و عوام فریبی و ارعاب و تهدید و سرکوب مردم بی گناه استوار شده است چه وجه تشابهی است ؟ چقدر عوام فریبی ؟ چرا حاضرید برای حفظ قالب نظام خود ، همة محتوای دینی و انسانی و اخلاقی انقلاب و اسلام را قربانی کنید؟ آیا لحظه ای اندیشیده اید که حاکمیت نظام اسلامی بی محتوای شما ، از تسلط هر حکومت بیگانه بر کشور خطرناکتر است؟ زیرا تسلط بیگانگان ممکن است مال و جان ملت را تباه کند، در حالی که حاکمیت نظامی که به هیچ حد و مرز قانونی و شرعی و اخلاقی و انسانی پای بند نیست و فقط نام دین را یدک می کشد نه تنها مال و جان و ناموس مردم ، بلکه دین و ایمان و فرهنگ جامعه را به تباهی و ابتذال می کشاند.


 9- شما شبیه امام علی نیستید و مخالفین شما هم شبیه مخالفین امام علی نیستند. زیرا هر سه گروه مخالف امام علی ، بر علیه عدالتخواهی امام شمشیر کشیدند . در حالی که مخالفین شما برای احقاق حق انتخاب مردم و تعیین تکلیف رأی ربوده شدة آنها در برابر شما به اعتراض ایستادند و با مسالمت و مدنی ترین شکل ممکن به تحقیر ملت توسط کودتاگران و دزدان رأی مردم اعتراض کردند. نه باتوم داشتند و نه سلاح سرد و گرم ، در حالی که ایادی آشوبگر و اغتشاشگر شما هم باتوم داشتند و هم سلاح سرد و گرم و سبعیت . پس با چه منطقی خود را به جای امام علی می نشانید و مخالفین خود را به جای مخالفین امام علی؟ و بی شرمانه از مدارای با مخالفین دم می زنید ؟


10- بنابراین ، اگر استبداد و خودکامگی اندک توانی برای دیدن واقعیات و حقایق در شما باقی گذاشته باشد که بعید می نماید ، خواهید دید همانگونه که نظام ولایی شما هیچ شباهتی به نظام علوی ندارد و مخالفین شما نیز هیچ شباهتی با مخالفین امام علی ندارند ، روش سیاسی شما و حکومت ولایی تان هم هیچ شباهتی با روش سیاسی حکومت علوی ندارد. امام علی نه تنها هیچ کس را مجبور به بیعت نکرد ، بلکه حقوق هیچ مخالفی را از بیت المال قطع نکرد و هیچ مخالفی را قصاص قبل از جنایت نکرد . در حالی که حکومت ولایی شما نه تنها مردم را از حقّ حاکمیت محروم ساخته ، بلکه مخالفین را به گناه نکرده قصاص کرده و دست تجاوز به مال و جان و نوامیس مخالفین گشوده و پای اهانت و تحقیر بر حیثیت و کرامت انسانی ملت بزرگ ایران نهاده است.


 11- ادعای پایگاه مردمی برخاسته از 40 میلیون رأی مردم و حضور 85 درصدی مردم در انتخابات نیز پوشالی است و قابل مصرف برای چماقداران و جلادان و دژخیمان حکومتی و درصد قلیلی از مردم طرفدار شما . زیرا حضور پر نشاط تودة مردم و بویژه جوانان در ایام تبلیغات انتخاباتی ، و حضور 85 درصدی مردم ( که ناشی از فعال شدن تمامی رأی های خاموش در داخل و خارج کشور بود ) ، قطعاً برای ادامة وضع موجود نبود. نسل جوان و مردم مأیوس و قهر کرده با نظام و انقلاب برای تغییر وضع موجود به صحنه آمدند نه برای تثبیت آن و تمامی شعارهای امواج خروشان مردم در ایام تبلیغات انتخاباتی بیانگر این واقعیت آشکار است . بدیهی بودن این امر به قدری بود که وقتی یک ساعت پس از اتمام انتخابات و قبل از آمدن تمامی صندوقها از شهرستانها ، ستاد کودتای وزارت کشور و برخی از خبرگزاری های وابسته به دولت ، محمود احمدی نژاد را با احراز بیش از 60 درصد آراء برندة انتخابات اعلام کردند مردم بهت زده شدند و احساس کردند کودتایی در حال شکل گیری است و وقتی نظامی شدن فضای شهر تهران از عصر روز انتخابات و حضور شما در تلویزیون و تبریک شتابزدة ایشان به احمدی نژاد ( قبل از اتمام شمارش آراء و بررسی شکایات و اعلام صحّت انتخابات توسط شورای نگهبان) را در کنار هم قرار دادند یقین کردند کودتا به رهبری شخص شما صورت گرفته است و به همین دلیل از روز 23 خرداد اعتراضات مردمی با شعار موسوی موسوی رأی مرا پس بگیر آغاز شد و مردم با حضور چند میلیونی خود در راهپیمایی روز 25 خرداد ، علیه توهینی که به شعور و حقّ انتخاب آنان شده بود فریاد اعتراض مسالمت آمیز خود را به گوش جهانیان رساندند. اما شما جاهلانه یا مغرضانه چشم خود را براین اعتراض گستردة مردمی (که یادآور حضور گستردة مردم در ایام پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 بود ) بسته اید و عوامفریبانه حضور گستردة اصلاح طلبانة مردم در انتخابات و نیز حضور معترضانه و میلیونی مردم تهران در روز 25 خرداد و پس از آن را به نفع خود و نظام ولایی رسوای خود مصادره کرده و بی شرمانه همة این واقعیات ( که نـــــــــــه ی بزرگ ملت به شما و رئیس جمهور منتصب شما بوده است ) را پایگاه مردمی نظام تلقی کرده و با تکیه بر آن به ملت اعلام جنگ می دهید و در سراب توهّم خویش ، روش سیاسی خویش را ادامة روش سیاسی امام علی می نمایید !!! زهی خیال باطل . غافل از اینکه طشت رسوایی شما از آسمان قداست بر زمین افتاده و عام و خاص ، پلیدی چهرة مستور در پس پردة قداست و امامت مسلمین جهان را بوضوح دیده اند و برملا شدن جنایات دژخیمان نظام ولایی ، حنای همة ادعاهای پوشالی شما را بی رنگ ساخته است.


12- آری ، رژیمی که وحشیانه تر از هر مهاجم بیگانه با ملت خویش رفتار می کند از هر بیگانه ای بیگانه تر است و ادعای دفاع از مظلومین فلسطینی توسط چنین نظامی، از تلخ ترین لطیفه های تاریخ است که نظام ولایی شما مبدع آن بوده است . بنابراین از این پس ملت ایران ، قدس شریف (عدالت ، آزادی و کرامت انسانی) دربند خویش را نه در سرزمین فلسطین ، که در سرزمین غصب شدة کهریزک و اوین و هزاران بازداشتگاه و زندان رسمی و غیررسمی رژیم ولایی و جای جای وطن به یغما رفته اش ، جستجو کرده و برای رهایی آن از چنگال ایادی غاصب بدتر از اسرائیلِ نظام استبداد دینی شما که تمامی سرزمین پاک ایران را همانند غزه به زندانی بزرگ تبدیل کرده ، تلاش می کند و پتک سنگین تمامی آه و ناله ها و نفرین ها و فریادهای دلخراش مادران و پدران داغدار و همسران و فرزندان به سوگ عزیزانشان نشسته و تمامی ملت ستمدیدة ایران بر سر استکبار مولود نظام ولایی شما فرود خواهد آمد.


به امید رهایی هر چه سریعتر ملت مظلوم و شجاع ایران و نیز اسلام منادی آزادی و عدالت از چنگال متحجرین و قدرت پرستان نظام استبداد دینی جمعی از اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاههای تهران

منبع  : masihalinejad.com



پیشنهادهای یک دوست

پیشنهاد به دوستانی که دارای وبلاگ میباشند: لطفا این نظر را در وبلاگهای خود انعکاس داده و با لینک دادن آن در بالاترین از مخفی ماندن بعنوان تنها یک نظر جلوگیری کنند. این نظر بشرح زیر میباشد:
از اقایان کروبی, موسوی, خاتمی و رفسنجانی خواسته شود تا هریک با شرکت در مراسم روز "قدس" سابق و روز ایران سبز فعلی در یکی از شهرهای بزرگ ایران مانند تبریز, اصفهان , شیراز و مشهد این حرکت را در سطح ملی گسترش دهند. فوائد این تقسیم کار و حضور بشرح زیر خواهد بود:
1- با شرکت هر یک از این رهبران, تعداد بیشتری از مردم در رابطه با روز سبز در این راهپیمائی حضور خواهند یافت.
2- بعلت گسترش در سطح ملی, دشمن اشغالگر نخواهد توانست نیروهای سرکوبگر خود را در تهران و برعلیه یک تجمع جمع آوری کند.
3- انعکاس جهانی این راهپیمائی در مطبوعات و رسانه های بین المللی بیشتر خواهد بود.
4- از ایجاد تصور غلط در بین افکار عمومی مبنی بر ایران فقط تهران جلوگیری و شناسائی سهیم بودن سایر هموطنان در این مبارزه بیشتر خواهد شد.

نمایش قدرت مردم و "قدرت"کودتاگران در روز قدس - بهروز ستوده

بیت کودتا و در رأس آن سیدعلی خامنه ای و احمدی نژاد نزدیک به سه ماه است که برای مستحکم نمودن پایه های پوشالی رژیم کودتائی خود از ارتکاب هیچ  شکنجه و قتل و غارت و تجاوزی در مورد مردم آزاده ایران و  معترضان به کودتای انتخاباتی دریغ نداشته اند.  تمام جنایاتی را که اراذل و اوباش حاکم بر ایران در طی  سه ماه اخیر مرتکب شده اند فقط و فقط یک هدف را تعقیب می کند : ایجاد رعب و وحشت درمیان مردم  و تسلیم نمودن  توده های خشمگین و آزادیخواه در مقابل بیت رهبری وکودتاکران نابکار و پاشیدن بذر ترس و ناامیدی در بین اقشار و طبقات مختلف جامعه و در نتیجه تداوم حکومت اسارت بار و قرون وسطائی اسلامی  بر سرزمین باستانی و تاریخی ایران . 

کودتاچیان ترسو وبزدل که تنها به "قدرت" سر نیزه  و زندان و شکنجه و قتل و تجاوز تکیه کرده اند  به مصداق ضرب المثل "الخائنُ خائف" در هفته های اخیر، هرگونه تجمع و گردهمائی مردم  را ممنوع  و غیر "قانونی" اعلام داشته اند ، ترس و وحشت بیت رهبری از مردم  تا بدآنجا کشیده شده است که در این مدت  حتی از برگزاری مراسم ختم و یادبود نیز جلوگیری به عمل آورده اند . و اینها همه نشانه های ضعف و زبونی حکومت نامشروع جمهوری اسلامی است  که این روزها در سراشیبی اضمحلال قرار گرفته است . 

بیت کودتا که از ترس مردم  در طی سه ماه گذشته  تمام مناسبت ها و گردهمائی ها را تعطیل کرده است اگر می توانست گردهمائی  روز قدس را هم  ممنوع اعلام میکرد ولی  از آنجائی که این رژیم  تبهکار به مدت 30 سال سنگ فلسطین را به سینه زده است و از این طریق پاره ای از مسلمانان ناآگاه  را  فریب داده است  و از آنجائی که می خواهد خود را براوضاع  مسلط جلوه دهد مجبور خواهد بود که امسال روز قدس را در سایه حکومت نظامی  کودتاگران برگزار نماید ، از این رو روز قدس امسال فرصتی است که مردم دلیر ایران می توانند از این مناسبت استفاده کرده و یکبار دیگر خشم وتنفر خود را نسبت به حکومت نامشروع کودتاچیان اعلام دارند .

روز قدس امسال از اهمیت  ویژه ای برخوردار است  و می تواند به نقطه عطف و سرنوشت سازی برای مقاومت ضدکودتائی مردم ایران تبدیل شود اگر که توده های ملیونی مردم ایران یکباردیگر یکپارچه و متحد  در مخالفت با باند فاسد ولایت فقیه و نظامیان کودتاچی اش در خیابانها به حرکت درآیند .

روز قدس هم برای بیت سیاه رهبری کودتا  و هم برای جنبش سبز ملی ایران  روز نمایش قدرت است .  از یکطرف کودتاچیان نابکار در این روز می خواهند به مردم ایران وجهان نشان دهند که مقاومت مردم را درهم شکسته اند و کاملاً بر اوضاع و احوال مسلط اند ، رهبران جنبش را  دستگیر و به اعتراف  واداشته ، تظاهرات خیابانی را سرکوب کرده  و اینک هر حرکت و رفت وآمدی  را  تحت کنترل خود دارند .  از طرف دیگرو در مقابله با کوتاچیان ،  جنبش سبزملی ایران می خواهد نشان دهد که علیرغم  تمامی جنایات کودتاچیان ، این جنبش همچنان زنده و پایدار است و در هرفرصتی که پیش آید دوباره سربلند می کند و رو در روی  کودتاچیان تبهکار می ایستد و آزادی  ایران و انسان ایرانی را از قید حکومت قرون وسطائی کودتاگران ضد بشرفریاد می زند .

پس از سه ماه  سرکوب و قتل و شکنجه  ، روز قدس روزی است که بیت کودتا و اراذل و اوباش حاکم در صدد هستند  که میزان قدرت و انرژی و کارائی  جنبش مقاومت مردم را  محّک بزنند و ببینند که آیا پس از فجایع کهریزک ، پس از شکنجه های اوین ، پس از برنامه های اعتراف گیری و نمایش های تلویزیونی ،  و پس از به خاک وخون کشیدن راه پیمائی های آرام و صلح آمیز ، آیا هنوز رمقی برای جنبش ملی سبز و مردمی  باقی مانده است یا نه  ؟

بنابراین برای جنبش مقاومت مردمی  ، ضروری  و بلکه حیاتی است که در روز قدس ، تمام توش و توان خود را به میدان آورد و  محاسبات کودتاچیان را برهم زند  و فراموش نکنیم که چند روز پس از روز قدس ، قرار است که احمدی نژاد برای ایراد سخنرانی در سازمان ملل متحد ، راهی  نیویورک گردد  و  هرچقدر که شرکت مردم ایران در مخالفت با رژیم کودتا  در روز قدس عظیم تر و با شکوه تر باشد  به همان اندازه  "استقبال" ایرانیان خارج از کشور از احمدی نژاد نیز "باشکوه تر" خواهد بود .

حرکت ملیونی مردم ایران  علیه دارو دسته جبار و وطن فروش ولایت فقیه و کودتاگران بدنام در  روز قدس  همچنین می تواند پشتوانه محکمی باشد برای  جنبش دانشجوئی ایران  که  چند روز دیگر با آغاز سال تحصیلی جدید وارد کار زار مبارزه با  حکومت نامشروع  و کودتائی اسلامی  خواهد شد .  هرچه که  شرکت اعتراض آمیز مردم   در روز قدس گسترده تر باشد به همان اندازه چند روز دیگر، مبارزات دانشجویان در دانشگاهها  و مدارس عالی کشور، از شور و نشاط بیشتری برخوردار خواهد بود .

و در عرصه جهانی و سیاست خارجی  ، زمانی که  مردم ایران روز قدس را به روز مبارزه  علیه  دارودسته کودتاچی احمدی نژاد – خامنه ای تبدیل نمایند  قدرت های خارجی  نیز لاجرم   نیروی مردم ایران  و ناپایداری حکومت کودتا را  هم در محاسبات  و آینده نگری های خویش وارد خواهند ساخت و به اعتبار وطن فروشی  حکومت کودتائی اسلامی  حاضر نمی شوند که ریسک معاملات هنگفت را با یک رژیم بلاتکلیف  و پا در هوا را بپذیرند .

از هر منظر که به روز قدس  و لزوم  خیزش ملیونی مردم ایران در این روز نگریسته شود بیشتر به اهمیت این روز و نقش آن در ادامه جنبش ملی  مقاومت مردم ایران در مقابله با کودتا گران  پی برده می شود ، پس به امید اینکه در روز قدس ، یکبار دیگر شاهد به نمایش درآمدن قدرت ملیونی مردم  در خیابانهای ایران باشیم  وشاهد لرزش مجدّد  پایه های  حکومتی که برخون  و شکنجه و قتل و غارت و تجاوز نهاده شده است . 

پیروزی نزدیک خواهد بود اگر که مردم سلحشور ایران بر جّو رعب و وحشت کودتاگران غلبه کنند و ترس را در زیر گام های خود در خیابان های تهران و شهرستانها  له کنند  چون با له شدن ترس ، قدرت بیت رهبری و کودتاچیان نیز در زیر گام های استوار مردم له می شود . 

23 شهریور 1388

14 سپتامبر 2009