کلیک کنید و در آمد داشته باشید

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

پاسخ غیر مستقیم هاشمی رفسنجانی به رهبر: واژه "ترس" برای ما معنایی ندارد، برای هر نسل امتحانی در راه است

سایت هاشمی رفسنجانی بخشی از خاطرات وی را منتشر کرده و عنوانی برای آن انتحاب کرده که می توان پاسخی به سخنان اخیر رهبر انقلاب، آیت الله خامنه ای تلقی کرد.



خامنه ای در سخنانش گفته بود: نخبگان مراقب باشند، زيرا در امتحان عظيمی قرار گرفته اند و موفق نشدن در اين امتحان، تنها مردود شدن نيست بلکه موجب سقوط آنان خواهد شد.



این سایت در بخش ۱۹ بازخوانی ۵۰ سال خاطرات هاشمی از قول هاشمی در سال ۱۳۴۸ نوشته است: واژه "ترس" برای ما معنایی ندارد، برای هر نسل امتحانی در راه است، مسائل مرتبط با اجتماع و مردم مهم ترین "آزمونهاست".



بسیاری انتشار این مطلب و انتخاب عنوان آن در شرایط کنونی را پاسخ غیرمستقیم به کنایه های رهبر جمهوری اسلامی به "نخبگان" تلقی می کنند. سخنان رهبر جمهوری اسلامی پس از خطبه های نماز جمعه هم عموما علیه مواضع هاشمی رفسنجانی ارزیابی شده بود.




<

در سایت هاشمی همچنین نوشته شده: ۴۰ سال قبل است ، غروب هفتم اسفند ماه مسجد هدایت حال و هوایی خاص دارد ، فضای تنگ و خفقان آور رژیم ستم شاهی و حلقه محاصره امنیتی روز افزون " ساواک " در غیاب " امام در تبعید " ، مسیر حرکت نهضت را با دشواری های فراوانی روبرو نموده است ، " شیخ اکبر ۳۵ ساله " که نیک می داند " ساواک " گام به گام حرکات و سخنان او را زیر نظر دارد با گامهایی استوار پای به محراب مسجد هدایت می گذارد نماز را به امامت آیت الله طالقانی اقامه می کند و پای بر منبر می گذارد و نگاهی گذرا به صفوف شنوندگان می اندازد ، روحانی جوان با دیدن چهره هائی نظیر مهدی بازرگان ، محمد علی رجائی ، یدالله سحابی ، عباس شیبانی و ..... در میان جمعیت ، اندیشه ای کوتاه در کلام خویش می کند و دل به یاد امام و مرادش می سپارد و می گوید : " از هیچ چیز در دنیا نباید ترسید ، هر گاه مسئله امتحانی در پیش آید داشتن نیت خوب و ادعاهای پوچ و خالی قابل قبول نیست ، برای هر نسل یک نوع امتحان پیش می آید ولی چه امتحانی بالاتر از آن که در مسائل اجتماع و مرتبط با مردم از زن و فرزند و پول به خاطر علاقه به خدا در گذریم ، فداکاری قلبی سودی ندارد ، قدری شجاع باشید ! " سردی زمستان ۱۳۴۸ شاهد برق نگاه روحانی جوان در زمان گفتن این جملات بود در حالیکه " شیخ اکبر " کاملاً آگاه بود که تا ساعتی دیگر " ساواک " نیز از آن مطلع می شد ، این صلابت کلام حکایت از آن می کرد که " هاشمی جوان " درس " عبور از ترس " را در قبال " احقاق حقوق مردم " به نیکی از خمینی کبیر آموخته بود .



- برای مشاهده اصل مطلب در سایت رفسنجانی اینجا را کلیک کنید.


۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

حادثه دلخراش سقوط هواپیمای روسی

حادثه دلخراش سقوط هواپیمای کاسپین ومرگ تاسف بار تعدادی از هموطنان ایرانی ما باز این موضوع رو بیش از بیش معلوم کرد که اقایانی که در مسند قدرت  در ایران عزیز هستند از ریشه وخاندان همه عرب هستند و یک ایرانی در بین اقایان نیست در ارمنستان که تعداد کشته ها 30 برابر از ایران کمتر عزای عمومی اعلام میشه وپرچمهای ارمنستان در سراسر دنیا نیمه افراشته میشه اما در ایران حتی حاکمان زحمت یک تسلیت  هم به خودشون نمی دهند حالا اگه  انگشت یک بچه فلسطینی خار توش بره از حقوق کارکران وکارمندان ایرانی یک روز کسر میکنند برای کمک به اون بچه فلسطینی .خانه براش میسازن وپول تو جیبی تا صد سالش هم میدن نکنه عقدهای بشه وزمانی که بزرگ شد یادش باشه تو دستش خار رفته تازه اگر خون بدنش کم بشه اجازه نمیده خون ایرانی بهش تزریق بشه میگه خون ایرانی شیعه حرام . ای خدا از ماست  که بر  ماست.......................

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

روزنامه حامی دولت: موسوی از رمالها و جن گیرها برای اختلال در فکر احمدی نژاد در مناظره ها استفاده کرد

روزنامه جوان حامی دولت اعلام کرد که در روزمناظره موسوی با احمدی نژاد ستاد موسوی با هزینه‌‌های گزافی رمال‌ها و جن‌گیرهایی را از شهرهایی چون تبریز، اصفهان و برخی شهرهای شمالی كشور به ستاد اصلاح‌طلبان در تهران آورده بود تا بتوانند با استفاده از انرژی‌های خاص و تأثیرگذاری روانی بر تصمیم‌گیری‌های تیم احمدی نژاد، فعالیت فكری تیم او را مختل کنند!!!









Share

نمازجمعه تاریخی تهران، فرصتی برای آشتی مردم ناراضی با نظام

>

هاشمی رفسنجانی که برای نخستین‌بار از زمان آغاز تبلیغات انتخاباتی، مناظره‌های کاندیداهای ریاست جمهوری و حوادث پس از انتخابات با مردم سخن می‌گوید، با وجود فشارها و انتظارات سنگین از سوی حاکمیت و نخبگان، حاضر به شکستن سکوت خود نگردید.

تنها پس از گذشت یک روز از اعلام حضور آیت‌ا.. هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری در نمازجمعه آینده، استقبال گسترده از این مراسم، فرصت تاریخی را برای آشتی مردم ناراضی و معترض نسبت به انتخابات با نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.



به گزارش خبرنگار «آینده»، هاشمی رفسنجانی که برای نخستین‌بار از زمان آغاز تبلیغات انتخاباتی، مناظره‌های کاندیداهای ریاست جمهوری و حوادث پس از انتخابات با مردم سخن می‌گوید، با وجود فشارها و انتظارات سنگین از سوی حاکمیت و نخبگان، حاضر به شکستن سکوت خود نگردید.



رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که سه روز قبل از انتخابات با ارسال نامه‌ای به رهبر انقلاب نسبت به اظهارات دکتر محمود احمدی‌نژاد در مناظره و گفتگوی تلویزیونی انتقاد کرده و نسبت به عواقب آن در متشنج کردن فضای جامعه و اختلاف در نظام هشدار داده بود، پس از انتخابات و با وجود توصیه‌های فراوان، از انتشار بیانیه یا نامه تأیید انتخابات خودداری کرد و تنها در دو دیدار با خانواده‌های شهدای هفتم تیر و خانواده‌های زندانیان حوادث اخیر، نسبت به پیامدهای شرایط فعلی حاکم بر کشور هشدار داده و تصریح کرد: هیچ وجدان بیداری از وضعیت موجود کشور راضی نیست.



در این شرایط، اعلام حضور هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران، با استقبال بی‌سابقه‌ای در میان مراجع تقلید، علما، نیروهای انقلاب، دانشگاهیان، روشنفکران و اقشار مختلف مردم مواجه شده است. این در حالی است که آیت‌ا.. جوادی آملی در خطبه‌ نمازجمعه خود پس از مناظره‌های انتخاباتی نسبت به تخریب شخصیت‌های نظام هشدار داده بود و آیت‌ا.. امینی و آیت‌ا.. استادی نیز از تخریب سازماندهی شده شخصیت‌های نظام توسط حامیان افراطی دولت، در خطبه‌های نمازجمعه قم ابراز گلایه شدید کرده بودند.



این گزارش می‌افزاید: انتشار خبر اقامه نماز جمعه این هفته توسط هاشمی رفسنجانی، واکنش‌های متفاوتی داشته است.



بسیاری از هواداران موسوی از راه‌های مختلف از جمله ایمیل و نیز شبکه‌های فیس‌بوک و تویتر، دوستانشان را به شرکت در نمازجمعه این هفته فراخوانده و حتی ادعاهایی هم درباره شرکت موسوی و خاتمی در نمازجمعه مطرح کرده‌اند.



در مقابل چهره‌هایی چون محسن سازگارا، مدعی تأسیس سپاه پاسداران، مدیر اسبق سایپا و مفسر کنونی صدای آمریکا که گویا اخیراً خود را به سمت رهبری جنبش سبز هم منصوب کرده، شرکت مردم در این نمازجمعه را به صلاح ندانسته و علت آن را فیلم‌برداری دوربین‌های صداوسیما از این مراسم و احتمال کلاه گذاشتن بر سر مردم ذکر کرد.

سرمقاله واشنگتن تايمز درباره مسائل پشت پرده/معامله بر سر گروگان هان ايرانی



اميدواريم باراک اوباما با معامله پاياپای برای آزادی گروگان های ايرانی موافقت نکرده باشد، هرچند شواهدبسیاری دال بر این موضوع است.



ايالات متحده، پنج عضو سپاه پاسداران ايران را که در دی ماه سال 1385 در اربيل عراق دستگير شده بودند، چند روز پيش در 18 تير آزاد کرد. اين پنج نفر مظنون به انجام هماهنگی های مالی و تجهيزاتی برای ستيزه جويان عراقی به عنوان بخشی از جنگ پنهان تهران با آمريکا بودند؛ جنگی که مرگ صدها آمريکائی را به دنبال داشته است.



وزارت خارجه آمريکا اعلام کرد آزادی اين افراد به درخواست دولت عراق انجام شده است، اما گزارش ها حکايت از آن دارند که اين اقدام بخشی از معامله پاياپای آمريکا با ايران برای آزادی رکسانا صابری بوده است. خانم صابری در بهمن ماه سال گذشته در تهران دستگير شد و سپس در 21 ارديبهشت سال جاری آزاد شد.



ما از در جريان بودن چنين معامله ای نگران بوديم. در تاريخ 2 ارديبهشت با يادداشت هائی روبرو شديم که از «تحرکات دولت ايران برای معامله خانم صابری با پنج عضو سپاه پاسداران که هنگام آموزش ستيزه جويان عراقی، توسط نيروهای آمريکا بازداشت شده بودند»، خبر می داد.



در همان روز با خبر دستور آيت الله محمود هاشمی شاهرودی رئيس قوه قضائيه ايران برای تجديد نظر «سريع و عادلانه» در پرونده خانم صابری، و نيز ديدار محمود احمدی نژاد با هانس رودولف مرز رئيس جمهور سوئيس و درخواست وی برای آزادی فوری «پنج زندانی اربيل» برخورديم. اين رويدادها، نشانه ديپلماتيک آشکاری از احتمال وجود يک سازش بودند.



هنوز خاطره معامله «سلاح در برابر گروگان ها» در يادها باقيمانده است. تکرار تجربه شکست خورده دولت ريگان در اواسط دهه 1980 ، اقدامی اشتباه خواهد بود. آمريکا در آن زمان به اميد اينکه ايران گروگان های آمريکائی دراختيار عوامل خود در لبنان را آزاد کند، امکان ارسال تسليحات به تهران را فراهم کرد.



رفتار دولت ريگان به گشايشی در روابط ايران و آمريکا نينجاميد و ريگان بعدها پذيرفت که آن کار اشتباه بوده است. ای جی ديون نويسنده روزنامه نيويورک تايمز در سال 1987 به نقل از جوزف بايدن جونيور نوشت آقای ريگان «دچار اين توهم شده بود» که «يک راه حل آسان» برای بحران گروگان ها وجود دارد و او تحت القائات اشتباه «افرادی در اطراف خود قرار داشت که کمترين شناختی از سياست خارجی آن زمان نداشتند.» مايکل لدن کارشناس مسائل ايران می گويد معامله برای آزادی پنج زندانی اربيل، توسط دفتر بايدن معاون رئيس جمهوری آمريکا، هماهنگ شده بود.



دلايل بسياری برای خودداری از معامله بر سر گروگان ها وجود دارد و مهمترين دليل اين است که اين اقدام، سبب تشويق گروگانگيری می شود. تهران قبلاً هم اين شيوه را آزمايش کرده بود. نيروهای امنيتی ايران در ارديبهشت 1385 چهار شهروند ايرانی- آمريکائی را دستگير کرده بود. اعتقاد بر اين است که اين بازداشت ها برای اعمال فشار بر آمريکا برای آزاد کردن پنج زندانی اربيل صورت گرفته بود. وقتی دولت بوش اعتنائی به اين درخواست نکرد، هر چهار نفر آزاد شدند. به نظر می رسد دولت اوباما مايل به وارد شدن در اين بازی است.



گزارش های اخير از معامله پاياپای برای آزادی خانم صابری، نشان می دهد چنين معاملاتی از يک الگوی خاص تبعيت می کند. آمريکا صدها تروريست ديگر مرتبط با ايران را در حبس نگه داشته داشت. اگر باز هم شاهد آزاد شدن آنها باشيم، دراين صورت بايد ديد آيا آمريکا در پشت پرده مشغول چانه زنی با جمهوری اسلامی است يا خير.



دولت اوباما نبايد با آزاد کردن عوامل ايرانی که برای کشتار آمريکائی ها در عراق سخت تلاش کرده اند، به تهران جايزه بدهد. چنين اقدامی، خيانت به اعتماد خانواده صدها زن و مرد آمريکائی محسوب می شود که قربانی تسليحات ايرانی شده اند.



آخرین گمانه زنی در خصوص تغییرات قوه قضائیه

face="Tahoma,Verdana,Arial">آخرین خبرها درباره تغییرات احتمالی در قوه قضائیه حاکی از آن است که اکثر معاونان رئیس جدید قوه قضائیه انتخاب شده اند و البته این افراد از بین کسانی برگزیده شده اند که سابقه فعالیت قضایی مثبت در کارنامه خود را دارند.



به گزارش خبرنگار مهر، شنیده ها حاکی ازآن است که حجت الاسلام صادق لاریجانی - عضو فعلی فقهای شورای نگهبان - که تا چندی دیگر به عنوان رئیس جدید قوه قضائیه و جانشین آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی معرفی خواهد شد، تغییراتی را برای آغاز به کار خود در دستگاه قضایی برای مدیران فعلی قوه قضائیه در نظر گرفته است. این تغییرات که ساختار و برخی رویه های دستگاه قضایی را در بر خواهد گرفت نتیجه مشورت های گسترده تخصصی است تا تحولی جدید و موثر را در این قوه زمینه سازی کند.



بنا بر اطلاعات واصله اکثرافرادی را که صادق لاریجانی به عنوان همکاران جدید خود درقوه قضائیه درنظر گرفته است، کسانی هستند که سابقه فعالیت در سیستم قضایی را در کارنامه خود دارند ؛ البته چندین جا به جایی هم با آغاز به کار لاریجانی در بدنه اجرایی قوه قضائیه صورت خواهد گرفت. در عین حال افرادی از مدیران میانی دستگاه قضا را ترک گفته و عده ای از مدیران جوان تر از حوزه های مختلف جذب این قوه مهم خواهند شد.



دراین زمینه برخی شواهد ازاین موضوع حکایت دارد که حجت الاسلام دری نجف آبادی از دادستانی کل کشور خداحافظی کرده واحتمالا به عنوان یکی از اعضای فقهای شورای نگهبان معرفی شود. همچنین حجت الاسلام علیزاده، معاون اداری و مالی قوه قضائیه از دیگر مسئولان دستگاه قضایی است که شنیده شده است قصد دارد به همراه آیت الله هاشمی شاهرودی به مشهد مقدس عزیمت کند. از سوی دیگر سعید مرتضوی، دادستان تهران تهران نیز در صورت رفتن از قوه قضائیه به عنوان یکی ازگزینه های احتمالی وزارت دادگستری در دولت دهم مطرح خواهد بود و حجت الاسلام صدیقی نیز از دیگر مسئولانی خواهد بود که از دستگاه قضایی خداحافظی می کند.



در این بین شنیده شده است که معاونت اولی قوه قضاییه در دوران آینده دستخوش تغییر خواهد شد وحجت الاسلام ابراهیم رئیسی، معاون اول آیت الله هاشمی شاهرودی به عنوان دادستان کل کشور و جایگزین حجت الاسلام قربانعلی دری نجف آبادی معرفی خواهد شد.



تا کنون اصلی ترین گزینه مطرح شده برای جانشینی رئیسی در سمت معاون اولی در قوه قضائیه حجت الاسلام نکونام، نماینده مردم گلپایگان در مجلس شورای اسلامی است و در غیر این صورت ، حجج اسلام مصطفی پور محمدی و غلامحسین محسنی اژه ای به عنوان دیگر گزینه ها مطرح هستند. البته مصطفی پور محمدی در صورتی که به عنوان معاون اول انتخاب نشود، همچنان به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور مشغول به کار خواهد بود.



یکی دیگر از جا به جایی هایی که در قوه قضایی اتفاق خواهد افتاد آغاز به کار حجت الاسلام رازینی به عنوان رئیس دیوان عالی کشور خواهد بود. وی در حال حاضر رئیس دیوان عدالت اداری است.



همچنین همانطور که پیش از این نیز مهر درخبری از احیای معاونت اجرایی قوه قضائیه همزمان با آغاز به کار صادق لاریجانی در دستگاه قضایی خبر داده بود، محمد جهرمی، وزیر کار دولت نهم با خداحافظی از سمت خود در قوه مجریه، به عنوان معاون اجرایی قوه قضائیه آغاز به کار خواهد کرد.



در عین حال برخی خبرها حاکی از آن است که عباسعلی کدخدایی و میر محمد صادقی، سخنگوی پیشین قوه قضائیه از دیگر افرادی هستند که در دستگاه قضایی مشغول به کار خواهند شد.



حجت الاسلام صادق لاریجانی که از چندی دیگر به عنوان رئیس جدید قوه قضائیه کار خود را آغاز خواهد کرد علاوه بر فعالیت های علمی و فقهی، سابقه یک دوره نمایندگی مردم استان مازندران در مجلس خبرگان را نیز در کارنامه خود دارد و همچنین از 25 تیرماه سال 1380 با حکم رهبر معظم انقلاب به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان در حال فعالیت است.



به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ، صادق لاریجانی از فقهای خوشفکر ، اندیشمند و صاحب ایده ای است که با توجه به عدم هرگونه ورود به حاشیه های عرصه سیاست ، و بهره مندی از چهره مستقل و علمی ، از مناسب ترین گزینه های مدیریت دستگاه قضایی به شمار می رود.



هاشمی: فیروز آبادی به مردم توهین کرد

face="Tahoma,Verdana,Arial">محمد هاشمی در باره ی نامه سرلشگر فیروز آبادی گفت: در اين نامه بدترين توهين‌ها به مردم از سوي ايشان صورت گرفت در حالي كه همين مردم بودند كه نظام تاكنون استوار باقي مانده است.



محمد هاشمي‌رفسنجاني، با اشاره به ابهاماتي كه در خصوص اظهار نظر دو روز گذشته‌اش در خصوص آينده فعاليت حزبي در ايران به وجود آمده بود، گفت: من در مصاحبه با يكي از رسانه‌ها تاكيد كرده بودم كه در شرايط سياسي فعلي و به دليل جو بسته‌اي كه براي احزاب به وجود آورده‌اند، نمي‌توان فعاليت حزبي كرد و اگر حزب بخواهد تابع محض حاكمان و گوش به فرمان آنها باشد، چنين حزبي جاذبه مردمي ندارد.



وي افزود: اگر حزبي بخواهد به معناي واقعي فعاليت داشته باشد در شرايط امروز چنين فعاليتي براي آن متصور نيست به همين دليل وضعيت فعاليت حزب كارگزاران هم در مقطع فعلي در هاله‌اي از ابهام است. اگرچه معتقدم اين وضع با اين شرايط باقي نخواهد ماند و تاريخ نشان داده است كه اين شرايط زودگذر است و پايان خواهد يافت.



عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنين درخصوص تشكيل جبهه سياسي توسط ميرحسين موسوي، گفت: به نظر مي‌رسد زمينه‌هاي اجتماعي و سياسي تشكيل چنين جبهه‌اي در كشور وجود دارد زيرا همان تعداد افرادي كه به زعم آقايان به موسوي راي داده‌اند نيروهاي عظيمي هستند كه بيشتر آنها از نخبگان و دانشگاهيان هستند و اين عده مي‌توانند در تشكيل چنين جبهه‌اي به موسوي كمك كنند اما اينكه برخورد دولت و نظام با چنين پديده‌اي چگونه خواهد بود، در هاله‌اي از ابهام قرار داد.



وي تصريح كرد: اگر اين جبهه سياسي بخواهد مردم را براي شركت در يك راهپيمايي دعوت كند، معلوم نيست از سوي مسوولان چه برخوردي با آنها صورت گيرد.



هاشمي با بيان اينكه تشكيل يك جبهه سياسي نيازمند ابزارهاي زيادي است به تحولات بعد از انتخابات اشاره كرد و گفت: با توجه به تحولات بعد از انتخابات و اينكه احزاب سياسي در يك شرايط خاصي به سر مي‌برند آمادگي همكاري و مشاركت براي چنين جبهه‌اي از سوي اين احزاب وجود دارد.



وي با انتقاد از فضاي امنيتي ايجاد شده در كشور و برخوردهايي كه با فعالان سياسي شده است، گفت: متاسفانه بعد از برگزاري انتخابات با ايجاد فضاي پليسي برخوردهاي بسيار زشت و زننده‌اي با مردم انجام شد و حتي موج برخوردها به احزاب هم رسيد و با فعالان حزبي برخوردهاي ناشايستي صورت گرفت و بسياري از آنها را دستگير كردند. حال بايد ديد كه تشكيل چنين جبهه‌اي با توجه به فضاي كشور تا چه ميزان مي‌تواند فعاليت موثري داشته باشد.



عضو ارشد حزب كارگزاران سازندگي در پاسخ به سوالي مبني بر كمك بزرگاني همچون هاشمي‌رفسنجاني، خاتمي و كروبي براي تشكيل جبهه سياسي گفت: آقاي هاشمي در سال 84 و بعد از برگزاري انتخابات اگرچه گفته بودند كه شكايت خود را به خداوند مي‌برند اما پيشنهاد تشكيل جبهه اعتدال را داده بودند و حتي آيين‌نامه آن را هم تا حدودي تدوين كرده بودند اما به دلايلي اين جبهه شكل نگرفت.



وي ادامه داد: البته شرايط سياسي فعلي با سال 84 متفاوت است و اكنون بخشي از مردم احساساتشان خدشه‌دار شده است و به آنها توهين شده است و به نظر مي‌رسد زمينه تشكيل چنين جبهه‌اي با توجه به استقبال مردمي و نارضايتي از وضعيت فعلي وجود دارد.



هاشمي در پاسخ به سوالي در خصوص آخرين بيانيه كارگزاران سازندگي كه در آن نسبت به در خطر بودن امنيت ملي هشدار داده شده بود، گفت: ما معتقديم امنيت ملي در شرايط فعلي در خطر است و در بيانيه خود نيز خواستار اولويت دادن امنيت ملي از سوي تمامي افراد شده بوديم و حتي مجمع تشخيص مصلحت نيز در بيانيه خود خواستار اين شده بود كه با خردگرايي و اولويت دادن به امنيت ملي بحران‌ها فروكش كند كه البته به اين خواست مجمع توجه نشد.



وي تصريح كرد: اكنون در بين دلسوزان نظام احساس مشتركي وجود دارد كه شرايط جامعه، شرايط مناسبي نيست و امنيت ملي در خطر است هرچند هم عده‌اي از بزرگان ملاحظاتي دارند و اظهار نظر نمي‌كنند ولي وجه مشترك همه دلسوزان نظام مخصوصا كساني كه ريشه در انقلاب دارند و همراه امام بودند اين است كه اوضاع فعلي را مطلوب نمي‌بينند و نسبت به آينده كشور احساس خطر مي‌كنند.



عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به بيانيه اخير محسن رضايي كه براي آينده نظام احساس خطر كرده بود اين نگراني‌ها را بسيار جدي دانست و تاكيد كرد: بعد از انتخابات و موج دستگيري‌هايي كه به وجود آمد عده‌اي از علما و مسوولان كشور خواستار آزادي اين افراد شدند ولي متاسفانه به اين درخواست علما توجه‌اي نشد.



وي با بيان اينكه اگر نظامي پايدار باقي بماند بايد مبتني بر مردم باشد، اظهار داشت: امام(ره) تمام حرف‌شان اين بود كه مردم در تمامي امور مد نظر باشند و حتي در زمان دولت آقاي ميرحسين صراحتاَ مي‌گفتند كه هر كاري كه مردم مي‌توانند انجام دهند،‌ دولت آن را انجام ندهد ولي متاسفانه در مقطع فعلي اين روند مخدوش شده است و اعتماد مردم لطمه ديده و ديوار بلند بي‌اعتمادي بين مردم و مسوولان نظام شكل گرفته است.



هاشمي راه برون‌رفت از وضعيت فعلي را چاره‌انديشي عقلاي قوم و دلسوزان نظام دانست و گفت: بايد براي خروج از بحران به وجود آمده چاره‌انديشي شود و عقلاي قوم و دلسوزان نظام بنشينند و تعصب‌ها را كنار بگذارند و راهكارهاي منطقي‌اي كه بتواند اعتماد مردم را بازسازي كند مد نظر قرار دهد.



وي به نامه اخير سرلشگر فيروزآبادي اشاره كرد و گفت: در اين نامه بدترين توهين‌ها به مردم از سوي ايشان صورت گرفت در حالي كه همين مردم بودند كه نظام تاكنون استوار باقي مانده است.



عضو ارشد حزب كازگزاران همچنين در خصوص علت سكوت هاشمي‌رفسنجاني بعد از تحولات انتخاباتي گفت: اين موضوعي است كه مردم مكررا از ما سوال مي‌كنند و توقع دارند ايشان كه در بحران‌ها به كمك مردم آمده و بحران‌هاي نظام را حل كرده‌اند و مشكلات را از ميان برداشته‌اند و جزء اصلي‌ترين اركان نظام هم بودند امروز هم فعال شوند ولي شايد شرايط زماني، امكانات و توانايي‌ها با گذشته فرق كرده ولي معتقدم بايد براي بازگرداندن اعتماد مردم هزينه‌هايي پرداخت.



وي با اشاره به حرمت‌شكني‌هايي كه در حين و بعد از انتخابات از سوي برخي افراد صورت گرفت،اظهار داشت: من همواره تاكيد ‌كردم كه نبايد حرمت‌شكني صورت گيرد و اگر حرمت‌ها شكسته شود حد و مرزي ندارد و گريبان همه را خواهد گرفت.



رئيس دفتر سياسي حزب كارگزاران با اشاره به توصيه‌هاي رهبر انقلاب مبني بر رعايت حرمت‌ها و همچنين موضع‌گيري اخير سخنگوي دولت در خصوص شخصيت‌هاي نظام از جمله هاشمي‌رفسنجاني، اظهار داشت: اين افراد نشان داده‌اند كه هيچگونه تبعيتي از رهبري ندارند و خودشان را در پناه رهبري مخفي مي‌كنند و هرچه مي‌خواهند مي‌گويند در حالي كه همه مي‌دانند چه كساني صحنه‌گردان اينگونه كارها و حرمت‌شكني‌ها هستند و متاسفانه بايد بگويم كه اكنون ديگر هيچ حريمي باقي نمانده است.



وي با اشاره به نقش روحانيت براي حل بحران به وجود آمده گفت: مردم از روحانيت توقع زيادي دارند و اين قشر هميشه پناه مردم بوده است و انتظار مردم اين است كه روحانيت و علما اگر براي مسائل بين‌المللي موضع‌گيري مي‌كنند در خصوص تحولات داخلي هم اتخاذ موضع كنند و نسبت به احقاق حقوق مردم تلاش كنند.



هاشمي همچنين در خصوص اقامه نماز جمعه اين هفته توسط هاشمي‌رفسنجاني و بازتاب‌هاي اين موضوع در رسانه‌ها و افكار عمومي گفت: مردم منتظر برگزاري نماز جمعه توسط آقاي هاشمي بودند و پيش‌بيني مي‌شود استقبال خوبي از نماز جمعه اين هفته صورت گيرد



کنایه حقوقدان شورای نگهبان به مراجع تقلید:حمله بی سابقه خبرگزاری حامی دولت به علما و مراجع !

دلسوزان نظام از این که نصرالله‌، پیروزی قاطع دکتر محمود احمدی‌نژاد را تبریک می‌گوید اما در داخل و از حوزه صدای بلندی در این زمینه شنیده نمی‌شود در تردیدهستند، در باره مسایل جزیی بارها اطلاعیه و بیانیه داده می‌شد تا جایی که اعلام شد برای استفتا در باره قضیه هاله نور ! با فلان شماره تماس گرفته شود؟! و گاه در باره حضور قریب به چهل میلیونی تا چند روز خبری از اظهار نظر نیست؟

خبرگزاری رسا که در دوران انتخابات به جای داشتن مشی مستقل و انعکاس اخبار حوزه های علمیه، به رسانه تبلیغاتی هواداران احمدی نژاد تبدیل شده بود، پس از انتقادات علما از هواداران افراطی دولت، این بار به علمای برجسته قم طعنه زد.







این سایت در واکنش به انتقاد آیت الله استادی از طومارنویسی نوشت: «راستی چرا باید یک طلبه یا استاد حوزه احساس تکلیف کند یا بیانیه بنویسد یا طومار ارایه دهد؟ به نظر می‌رسد یک جای کار ایراد دارد.



عموم طلبه‌ها و بدنه حوزه ارتباط مستقیم‌تری با مردم دارند و از طرف دیگر مسئولیت اجرایی و هدایتی حوزه نیز در دستشان نیست و شاید کلان حوزه و صلاح‌دید آن را ندانند اما نیازهای مردم و واقعیت‌های اجتماعی را درک می‌کنند.



از طرفی بزرگان حوزه شاید ببشتر به مصالح کلی می‌اندیشند . اما به نطر می‌رسد قطع ارتباط بین صدر و ذیل حوزه باعث شده اطلاعات کم‌تری از توده مردم به علما و بزرگان برسد و از سوی دیگر تصمیمات مهم نیز به موقع در دسترس طبقه میانی و پایینی حوزه قرار نمی‌گیرد.»



این سایت با انتقاد از سکوت اکثر مراجع تقلید درباره انتخابات نوشت: «برای نمونه ما در انتخابات شاهد اظهار نظرها و سکوت‌هایی بودیم که دست کم توجیه آن برای عموم حوزه ارایه نمی‌شد. گاه در باره مسایل جزیی بارها اطلاعیه و بیانیه داده می‌شد تا جایی که اعلام شد برای استفتا در باره قضیه هاله نور ! با فلان شماره تماس گرفته شود؟! و گاه در باره حضور قریب به چهل میلیونی تا چند روز خبری از اظهار نظر نیست؟



آیا حوزه نباید اتحاد روش در باره این موارد داشته باشد؟ آیا بزرگان حوزه مسائلی که در مناظرات اتفاق افتاد یا بیانیه های صادره یا نامه کذایی به رهبری را ملاحظه نکردند؟



در این موارد طلاب چه باید بکنند؟ اگر یک امر بدیهی آشکار می‌شود و هر کسی را به اظهار نظر وامی‌دارد ، آیا نباید خط خاص هدایتی منتشر شود و اگر سکوت مصلحت است همین موضع همراه با توجیه آن ارایه شود؟»



این سایت با اشاره به عدم اعتراض علما به شعار جمع آوری گشت ارشاد توسط یکی از کاندیداها نوشت:«یا نمونه دیگر که در خطبه‌های این هفته نیز عنوان شد، زمزمه درباره طرح برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی بود. این در حالی است که یکی از پایه‌های مبارزات انتخاباتی همین مسئله بود و جمع کردن گشت ارشاد! آیا نظر بزرگان و از جمله آیت الله استادی در این باره نباید همان موقع هم مطرح می‌شد یا امروز نیز تعریضی بدان وارد می‌گشت؟



یا اگر قرار است کلیت نظام حوزه حفظ شود وقتی جامعه مدرسین درباره کاندیدای خاصی نظر می دهد آیا سایر بزرگان حوزه نیز باید از حق شهروندی استفاده کنند و نظر شخصی و مخالف بدهند یا به مصلحت حوزه سکوت نمایند؟ اگر اتحاد روش وجود نداشته باشد چگونه می‌توان از کوچک‌تر ها انتظار بزرگ‌تر داشت؟»









این سایت در پایان با تفسیر به رای سکوت معنادار مراجع عظام تقلید و خودداری آنان از تبریک گفتن به احمدی نژاد می نویسد:

«در پایان لازم است به بایستگی مشاوره رسانه‌ای برای شخصیت‌ها، بزرگان و نهادهای حوزوی اشاره کنیم. می‌دانیم مخاطبان اصلی مرجعیت،‌ متدینین هستند و دلسوزان نظام از این که شخصیت محبوبی مانند سید حسن نصرالله‌، پیروزی قاطع دکتر محمود احمدی‌نژاد را تبریک می‌گوید اما در داخل و از حوزه صدای بلندی در این زمینه شنیده نمی‌شود در تردید هستند. طلاب و مبلغان چگونه می‌توانند به مردم و علاقه‌مندان بفهمانند که شاید بزرگان حوزه برای اعتراضات به حقی که از دولت‌نهم و رئیس‌جمهور دهم دارند فعلا از اظهار نظر رسمی خودداری می‌کنند!‌ چگونه می‌توان در باور مردم که شاهد دین‌مداری دولت اصول‌گرا و هتک‌حرمت‌های دوره دولت هشت ساله اصلاحات بوده‌اند، این همه واکنش‌های مبهم را شفاف کرد؟

مبلغانی که هرگز نتوانستند تعدد آرای مراجع در رویت هلال را توجیه کنند!



اگر مشاور رسانه‌ای موثقی در اختیار حوزویان و فضلا باشد، شیطنت‌های رسانه‌های بیگانه و فریب‌خوردگان داخلی به سهولت در اختیار قرار خواهد گرفت و ان‌شاءالله شاهد مواضع قاطعی خواهیم بود که دشمنان را مأیوس‌تر خواهد کرد!»



گفتنی است این سایت که چند سال پیش با شعار انتشار اخبار حوزه علمیه در سطح کشور و جهان با اهدافی متعالی و با مسوولیت موسسه لوح و قلم ، وابسته به حجت الاسلام طائب، برادر فرمانده کنونی بسیج کار خود را آغاز کرد، با تبدیل شدن به خبرگزاری و استفاده از تسهیلات وزارت ارشاد دولت کنونی از مخاطبانش کاسته شد و با حمایت افراطی از طیف احمدی نژاد، به وجهه مستقل خود آسیب زد.



از سوی دیگر این سایت با انتشار مصاحبه يك عضو حقوقدان شورای نگهبان، مراجع معظم تقليد را تلويحا متهم به تاثيرپذيري از رسانه‌هاي بيگانه كرد!



حجت الاسلام كعبي گفت: در جریان حوادث اخیر برخی رسانه های بیگانه با فضاسازی خبری تلاش می کردند نوعی بدبینی و سیاه نمایی از خدمات سی ساله نظام و نیز بزرگنمایی از مشکلات اجتماعی در نزد مراجع تقلید ایجاد نمایند.



وی در گفت و گو با رسا ضمن اعتراف به نقش محوری مراجع عظام تقلید در هدایت جامعه تصریح کرد: مرجعیت همواره ملجأ و پناهگاه مردم بوده و در صحنه های حساس انقلاب با پشتیبانی از ولی فقیه و تأکید بر حفظ ارکان نظام حضوری موثر در اقتدار و یکپارچگی کشور داشته است.



عضو موسسه آيت‌الله مصباح اذعان كرد: نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچگاه خود را مستغنی از ارشادات و روشنگری های مراجع ندانسته و در انجام بهتر رسالت خود از فرمایشات ایشان استفاده کرده است.



وی در بخش دیگری از سخنان خود شكوه و عظمت يافتن مرجعيت شيعه در سه دهه پس از انقلاب اسلامی را ناشي از برکت نظام اسلامی، ولایت فقیه و رهبری امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری، دانست و گفت: در مقابل دشمنان اسلام همواره برای تضعیف این نهاد معظم تلاش کرده اند.



عضو حقوقدان شورای نگهبان با ادعاي تلاش دشمنان برای ایجاد محدودیت و بایکوت رسانه ای سخنان مراجع عظام تقلید اظهار داشت: در جریان حوادث اخیر شاهد بودیم که برخی رسانه های بیگانه با فضاسازی خبری تلاش می کردند نوعی بدبینی و سیاه نمایی از خدمات سی ساله نظام و نیز بزرگنمایی از مشکلات اجتماعی در نزد مراجع تقلید ایجاد نمایند.



کعبی در پایان تصریح کرد: رسانه های غربی در جهت تضعیف جایگاه مرجعیت، ضمن سوء استفاده از اظهارات مراجع عظام تقلید، برای شخصیت سازی و چهره سازی مذهبی نسبت به برخی روشنفکران سکولار و مطرود حوزه های علمیه نیز تلاش می کردند.


گروهی از شهروندان تبریزی در نامه ای خطاب به خامنه ای به او تذکر دادند که پرونده انتخابات از نظر مردم ایران بسته نشده است

 اینجانبان امضاء کنندگان زیر گروهی از اقشار و طبقات اجتماعی مختلف شهر  تبریز با اتکا به حقوق مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به  دلیل نگرانی های جدی که از ادامه روند کنونی حاصل از اعلام نتایج  انتخابات بوجود آمده است و با انگیزه وامید به بهبود و اصلاح  خود را محق  و مکلف می دانیم موارد ذیل را باستحضار برسانیم و جهت اطلاع عموم مردم  ایران منتشر نماییم.

 

 اکنون که همه راههای اعتراضی مصرح در قانون اساسی مسدودگردیده و عموما"  منجر به بروز خشونت شده و با کمال تاسف و اندوه تعدادی از هموطنان شریف جان خود را از دست داده اندو بسیاری بازداشت گردیده اند یکی از   راههای مدنی و منطقی  و قانونی  اعلام  اعتراض و نگرانی خود به وضع بحرانی موجود ر ا  مکتوب  نمودن در خواستها و ارسال آن یافتیم اگر چه احتمال می دهیم حتی این حد اقل نیز مصون از بی مهری دست اندر کاران  نباشد.

 

 ابهام و شک موجود در نتایج اعلام شده انتخابات، واقعیتی است که عدم توجه به آن تا کنون منجر به بروز خسارتهای جبران ناپذیر معنوی و مادی برای میهنمان و خدشه دار شدن اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران گردیده است و بیم آن می رود که ادامه روند کنونی و عدم اتخاذ روشی که افکار عمومی اکثریت جامعه ایرانی را قانع کند منجر به صدمات و مضرات بیشتری گردد. همانگونه که انتظار می رفت، موکول کردن حل قضیه انتخابات به نهاد شورای نگهبان که به دلایل متعدد و معلوم خود یکی از عوامل نابسامانی کنونی است  گرهی از مشکل نگشود..

 

  متاسفانه موقعیت استثنایی بوجود آمده بعد از حضور بیش از ۸۵در صد مردم در پای صندوقها که می توانست به ایجاد پشتوانه بزرگی برای تعامل ملت و دولت در داخل و تقویت جایگاه ایران در عرصه جهانی منجر گردد با موضع گیریهای نا مناسب از بین رفت. اینک با به خطر افتادن  امنیت اجتماعی و فدا شدن جان انسانهای بیگناه وایجاد بی اعتمادی عمیق در داخل و خارج نسبت به مشروعیت نتایج اعلام شده انتخابات ، آیا  وقت آن نرسیده که  در کمترین زمان ممکن تدبیر مقتضی با ملحوظ نمودن نظرات دلسوزان و فرهیختگان نسبت به اصلاح و ترمیم شرایط پیش آمده به عمل آ ید؟

 

 ما امضاء کنندگان این نامه علیرغم تایید نتایج انتخابات ازطرف شورای نگهبان و با توجه به موارد فوق و همه آنچه که در ایام قبل و بعد از انتخابات ۲۲ خرداد در میهن عزیزمان شاهد بوده ایم و از روی دلسوزی و خیر خواهی برای ملک و ملت ایران همچنان بر این باوریم که موضوع انتخابات و ابهام در نتایج آن ازنظر اکثریت ملت ایران خاتمه یافته نیست و راه حل موضوع  را بایستی در تعیین حکمیتی مرضی الطرفین که منجر به اقناع افکار عمومی گردد جستجو نمود که شیوه ای مطلوب و مرسوم و متکی بر خرد جمعی در برهه های حساس تاریخی بوده است.

 

 مسلما" حذف خشونت از صحنه اجتماع ، بر طرف نمودن محدودیت های اطلاع رسانی داخلی، آزادی سریع بازداشت شدگان وجبران خسارتهای مادی و معنوی مصدومین و متالمین حوادث اخیر  فضای عمومی جامعه را تلطیف نموده و موجبات حفظ و  دوام قوام اجتماعی را فراهم خواهد آورد.در غیر این صورت دولت بر آمده از این انتخابات توان کافی برای تعامل سازنده در عرصه بین المللی و همکاری با فرهیختگان، نخبگان ، دانشگاهیان ، مراجع و علما و اقشار مختلف مردم ایران را نخواهد داشت.

 

 دکتر ابراهیمی- چنگیزاروج زاده- رضا آزادی- دکتر علیرضا استاد رحیمی- رضا

 استاد رحیمی- مهندس افغانی- مهندس الهام آقاپور -  دکتر آقا محمدی- احمد

 اظهری- دکتر امجدی- رحمت الله امیری- بابک ایمانی- مهندس علی با داد

 افشرد- دکتریوسف بافنده- دکتر محرم باقری- مهندس فرزانه بالچی- دکتر

 علیرضا بربند- دکتر امیر بهرامی- نقی بهروزی- دکتر امرالله بیات- محسن

 بیژن پور-عباس پور اظهری- صمد تخمه فروش-یعقوب تقی پور زارعی- دکتررضا

 توکلی- فرزیا ثابتی- عذرا جابری- مهندس مجید جابری- مهیندخت جابری- ناصر

 جعفری- غلامحسین جعفری زاد- امیر حسین جهانی- بیت الله جمالی- عباس جمالی

 - سید محمد چاوشیان- یوسف چمنی - مهندس مسعود حسابگر - مهندس سید حسام

 الدین حسامی- مهندس مصطفی حقی فام- فرض الله حیدری - میترا حیدرپور -

 رامین خاندانی- اسماعیل خدادادی- مهدی خدادادی- رضا خواستار- فاطمه

 دادگران- مهدی دادیزاده – مهندس محمدعلی دستفروش-عباس دهقان نژاد- امید

 راکعی- روح الله رحیم پورمطلق- ژینوس رحیم پور- مهندس رضایی - کریم رمضان

 زاده- مسعود زالی- مهندس سید حبیب زمزمی- سپهر سپه وندی- دکتر یدالله

 سزاوار-  دکتر مهدی سزاوار- مهندس سعادت- بیوک سعیدی- حمیرا سلطانی- دکتر

 علی اشرف سلطانی آذر- آذر سلیم- امیر سیابی - اشرف شادلو- مهندس رحمان

 شاهگلی- دکتر جلیل شرابیانلو- فرهاد شرق شناس- دکتر شیر دل- هدایت صادقی-

 محمد صادقی- ابوالفضل صالحی- دکتر علی رضا صلحی- ایوب علیزاده –مهندس عطا

 علیزاده -  حسن غریب تبریزی- دکتر محمد حسین غفار زاده- فرشید فاخر-

 مهندس بهزاد فرزام فرد- جعفر فرزام فرد- دکتر غفار فرزدی- دکتر محمد حسن

 فرهودی نیا- امین فرید یحیایی- مهندس علی فرید یحیایی- رضا فرید یحیایی-

 رباب فدایی- اسد قربانی- سارا کاظمی- نقی محمودی- دکتر بهزاد محمدی- محمد

 محمدی- مهندس مختاری- وحید مختار پور- دکتر علیرضا مرشدی- دکتر صمد مصدق-

 وحید منادی- ادریس منافی- مهندس سید جعفر موسوی- مهندس یوسف مهر- مسعود

 ناظری فر-کریم ناظمی- رمضان نریمانی- احمد نوروزی- دکتر نوری زاده- دکتر

 بابک نیرومند- بهنام نیکزاد- یوسف وحدت- اصغر هدایتی- کریم یاری- رحیم

 یاوری- مهندس مجید یعقوب زاده

 



تغییر ناگهانی سخنران قبل از خطبه‌های هاشمی

در حالي كه روز گذشته از سوي روابط عمومي ستاد نماز جمعه اعلام شده بود كه وزير اقتصاد و امور دارايي سخنران قبل از خطبه‌هاي نماز جمعه تهران خواهد بود، امروز اين ستاد طي اطلاعيه‌اي اعلام كرد،حجت الاسلام تقوي رئيس شوراي سياستگذاري ائمه جمعه سخنران قبل از خطبه‌ها خواهد بود.

به گزارش ايلنا، در اطلاعيه ستاد نماز جمعه همچنين اعلام شده است كه آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني نماز جمعه اين هفته تهران را اقامه خواهد كرد. اگرچه برخي آگاهان سياسي حضور حجت‌الاسلام تقوي در نماز جمعه اين هفته تهران، را مرتبط با نزديك بودن سالروز 5 مرداد، روز نماز جمعه كه يادآور اقامه اولين نماز جمعه تهران به امامت آيت‌الله طالقاني باشد، مي‌دانند ولي تحليل‌هاي ديگر، عدم حضور يك مقام دولتي در اين مراسم، علي‌رغم اعلام قبلي را مرتبط با حضور هاشمي رفسنجاني و تداوم اختلافات مديران دولت احمدي‌نژاد با وي مي‌دانند.

به نظر می‌رسد با جدی شدن تصمیم سبزاندیشان برای حضور در نمازجمعه این هفته، حساسیت‌ها بر روی این مراسم به شدت بالا رفته و بسیاری از مسئولان نگران پیامدهای این حضور سبز در اولین نمازجمعه هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات هستند.


سبز پوشان آماده استقبال از احمدی نژاد در مشهد شدند

«موج آزادی» از بسیج نیروهای سبزپوش مشهدی بر علیه حضور احمدی‌نژاد در مشهد که در روزهای پایانی این هفته صورت خواهد گرفت خبر داد.

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور دولت کودتا، در اولین سفرش پس از کودتای ۲۲ خرداد به مشهد سفر خواهد کرد. بر اساس اخبار موثق دریافتی مهم‌ترین انگیزه وی از این سفر، عدم حضور در نمازجمعه این هفته است که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار خواهد شد. در این برهه حساس، شهروندان هوشیار و آگاه مشهدی باید با حضور سبز خود در صحنه مخالفت خود با حضور احمدی‌نژاد در مشهد را از همان بدو ورود وی به این شهر مقدس علنی کنند. پیشنهاد مشخص موج آزادی به طور مشخص این است که مشهدی‌های عزیز با سربند‌ها و پوشش سبز در فرودگاه هاشمی‌نژاد مشهد حاضر شوند و با سر دادن شعار دولت کودتا رو/ نمی‌خوایم نمی‌خوایم و نیز تکرار شعار رئیس‌جمهور ما‌‌/ موسویه نه محمود و نیز شعارهایی از قبیل یا حسین میرحسین و برادر شهیدم رایتو پس می‌گیرم، مانع ورود احمدی‌نژاد به شهر مشهد شوند و داغ این سفر را به دل او بگذارند.

همچنین پیشنهاد می‌شود همه شهروندان عزیز مشهدی در اولین ساعات ورود احمدی‌نژاد به مشهد با ماشین‌های خود به منطقه فرودگاه بیایند و با ایجاد ترافیک سنگین ورود این رئیس‌جمهور غیرقانونی را با مشکل مواجه کنند. در صورتی‌که احمدی‌نژاد موفق به حضور در محل سخنرانی‌اش که به احتمال قوی در حرم امام رضا (ع) خواهد بود، شد باز هم شهروندان سبزاندیش مشهدی باید با حمل پلاکاردهای سبز و پوشش سبزرنگ خود در این مراسم حاضر شوند و ادامه سخنان او را با مشکل مواجه کنند.

حتی اگر همه این اتفاقات افتاد و احمدی‌نژاد موفق شد این سفر را پشت سر بگذارد، همه باید بدانیم که بلند بودن صدای اعتراض اولین قدم این جنبش سبز است. ما باید این صدا را به گوش رئیس دولت کودتا برسانیم و از همین ابتدا سفرهای استانی وی را با بحرا‌ن‌های جدی مواجه کنیم. به یاد داشته باشید که رسانه شمایید و بسیج نیروهای سبز تنها با همت و اطلاع‌رسانی شما صورت خواهد گرفت.

سایت «موج سبز آزادی» نیز از تمامی شهروندان مشهدی دعوت می‌کند در این اعتراض سبز حضور به هم رسانند و صدای خود را به گوش رئیس‌جمهور دولت کودتا برسانند.


نامه اعتراضی نمایندگان پارلمان اتریش به رهبری ایران

  : نمایندگان حزب سوسیال دمکرات اتریش، سبزها و «اتحاد آینده اتریش» (BZ)، این نامه را امضا کرده‌اند. نامه خطاب به مقام‌های بلندپایه‌ی جمهوری اسلامی ایران، یعنی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، منوچهر متکی، وزیر امور خارجه‌ی ایران و علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، نوشته شده است.


«آزادی فوری و بدون قید و شرط تمام بازداشت‌شدگان»

۷۱ امضاکننده‌ی این نامه، ضمن ابراز نگرانی از برخوردهای خشونت‌آمیز با اعتراضات سراسری در ایران و محکوم کردن اعمال خشونت علیه معترضان، از سران جمهوری اسلامی خواسته‌اند تا حق گردهمایی و تظاهرات مسالمت‌آمیز را تضمین کرده، به کاربرد قهر پایان دهند و فورا و بدون قید و شرط تمامی دستگیرشدگان حوادث اخیر را آزاد کنند.


انتقاد از غیاب نقدی صریح به «احتمال تقلب» در نامه

نمایندگان حزب مردم اتریش (VP) در پارلمان این کشور نامه را امضا نکرده‌اند، زیرا به گفته‌ی کلوب پارلمانی این حزب در شامگاه سه‌شنبه، «نقدی صریح به احتمال تقلب» در انتخابات ریاست جمهوری ایران، در این نوشته وجود ندارد. بر اساس همین خبر، حزب مردم اتریش خود نامه‌‌ای جداگانه به مقام‌های ایرانی خواهد نوشت.


پیامی یکصدا و فوری

الیزابت گروسمن، سخنگوی امور خارجه‌ی حزب سوسیال دمکرات اتریش، گفت که از امتناع حزب مردم در امضای نامه‌ی اعتراضی به رهبران ایران شگفت‌زده است. وی اعلام کرد که موضوع این است که بازداشت‌شدگان در ایران هر چه زودتر آزاد شوند، آزادی مطبوعات برقرار، و حقوق بشر رعایت شود. خانم گروسمن افزود، قصد این بوده که «پیام یکصدا و فوری پارلمان اتریش» به جمهوری اسلامی ایران فرستاده شود.

در این میان، دفتر حزب آزادی اتریش (FP)، نیز اعلام کرد که از امضای این نامه‌ی اعتراضی سر باز زده است، زیرا از نظر این حزب، «در اینجا موضوع بر سر یک عوام‌گرایی بی‌ارزش است». این حزب در ادامه گفته است، اگر قرار بر امضای این نامه باشد، سپس بایستی به «تمام رژیم‌هایی از نوع ایران، مانند چین، کره شمالی و نیمی از آفریقا» نامه‌ی اعتراضی نوشت.



حمله شیرین عبادی به تصمیمات G8: چرا در مقابل ایران کوتاه آمدید؟!

G8: چرا در مقابل ایران کوتاه آمدید؟!

بیزاری جمعی دولت های غربی تنها برای مدتی کوتاه ادامه خواهد داشت چونکه آنها منافع اقتصادی خود را بر مسائل حقوق بشر ارجحیت می دهند.

عصر ایران- عدم اتخاذ مواضع تند علیه تهران در اجلاس رهبران گروه هشت ، خشم شیرین عبادی را برانگیخت.


به گزارش عصر ایران (asriran.com) خبرگزاری «آکی» ایتالیا در گزارشی با عنوان «حمله برنده جایزه صلح نوبل به تصمیم اجلاس G8 درباره ایران» ، از نارضایتی شیرین عبادی نسبت به تصمیمات اخیر اجلاس گروه هشت کشور صنعتی جهان در قبال تهران خبر داد.

براساس این گزارش رهبران گروه هشت در جریان اجلاس اخیر در ایتالیا صرفاً به ابراز «نگرانی شدید و تقبیح» تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بسنده کردند و هیچ گامی در راستای اعمال هرگونه تحریم علیه ایران برنداشتند.

عبادی که از این وضعیت ناخرسند به نظر می رسید اظهار داشت: "اگر ایران به نقض حقوق بشر ادامه دهد، کشورهای گروه هشت باید احمدی نژاد را منزوی کنند و سفرای مربوطه خود از این کشور را فرا بخوانند!"

برنده جایزه صلح نوبل خطاب به کشورهای غربی افزود: "پیشنهاد من قطع روابط دیپلماتیک با ایران نیست بلکه دست کم  می توانید سطح مناسبات خود با این کشور را کاهش دهید. تنها از این طریق است که می توانید ادعا کنید حقوق بشر به همان اندازه منافع اقتصادی برای تان اهمیت دارد."

عبادی در عین حال اذعان داشت: "اعلام بیزاری جمعی دولت های غربی (از وضعیت ایران) تنها برای مدتی کوتاه ادامه خواهد داشت چونکه آنها منافع اقتصادی خود را بر مسائل حقوق بشر ارجحیت می دهند."

وی خاطرنشان کرد: "بنابراین زمانی که قدرت ها برای بحث درباره مسائل اقتصادی دور یک میز می نشینند سایر موضوعات را فراموش می کنند."

براساس این گزارش ، در بیانیه اخیر رهبران هشت کشور صنعتی هیچ صحبتی از تشدید تحریم ها علیه ایران، آنچنانکه قبلا تصور می شد، به میان نیامد اما رهبران G8 از جمله سارکوزی و باراک اوباما  با اعلام یک ضرب الاجل تلویحی به ایران اعلام کردند این کشور تا زمان اجلاس آینده گروه 20 در پیتسبورگ فرصت دارد به مذاکرات هسته ای ملحق شود که در این غیراین صورت امکان تشدید تحریم ها علیه ایران وجود خواهد داشت.

به گفته رهبران تصمیم گیری درباره این موضوع در اجلاس اواخر سپتامبر (شهریور) صورت خواهد گرفت.


 

&nb


مهدی خزعلی در واکنش به اعلام برائت پدرش:پدرم گفت از ناحیه امام زمان (عج) پیامی برایم آمده که از احمدی نژاد دفاع کنم!

>مهدی خزعلی در واکنش به اعلام برائت پدرش از او و اعلام این نکته از سوی آیت الهل خزعلی که "من دذیگر با پسرم حرف نمی زنم"، در توضیحاتی در سایت شخصی خود نوشته است:

مبارزه با دروغ ، فریب و ریا مرزهای خانواده ها را نیز در نور دیده است، فریبکاران با شعار دین و دین فروشی علمای ما را می فریبند، مدتهاست آقایان حسین شریعتمداری و حسن شایانفر به پدراصرار می کنند که از فرزندش برائت بجوید ، و آقای مصباح یزدی گفته بودند قدری صبر کنید شاید برگردد! اخیرا حسین شریعتمداری با صدها صفحه از مقالات سایت و کامنت ها به نزد پدر رفته و سعایت می کند و از معظم له می خواهد که اعلام برائت خود را در رسانه ها اعلام کنند.

من ضمن ادای احترام به پیشگاه پدر و عرض دست بوسی که فرمان الهی است موارد ذیل را به استحضار ملت شریف می رسانم:

متأسفانه دفاع معظم له از احمدی نژاد به واسطه دروغ ، فریب و نیرنگ مقدس ماب هایی است که از امام زمان (عج) و زهرای مرضیه (س) خرج می کنند.بخاطر دارم شبی الهام و همسرش مهمان حضرت آیت الله بودند، فردای آنروز معظم له مرا احضار فرمودند و گفتند : "می خواهم با تو اتمام حجت کنم ، فاطمه زهرا (س) به خواب یکی از اولیاء آمده و فرموده که پسرم (رهبری) و احمدی نژاد را حمایت کنید" و معظم له فرمودند :

آیا با دستور فاطمه زهرا (س) مخالفت می کنی؟ من پاسخ دادم: "پدر جان ، فاطمه (س) ، برای من زیاد است اگر فضه کنیز زهرا (س) یا قنبر غلام علی (ع) پیامی بیاورد به روی چشم می گذارم و اطاعت می کنم."اینهاشیادند و دروغ می گویند.

من با اطمینان می گویم ، مسیر ما در این 4سال مسیر فاطمه و علی علیهما السلام نبوده و باید به مسیر سبز علوی (ع) باز گردیم.و باز اخیرا فرمودند: " از ناحیه مقدس حضرت حجه ابن الحسن المهدی (عج) پیامی برای من آورده اند که مکلف هستم از احمدی نژاد دفاع کنم! ، باز عرض کردم اینها از آن ناحیه مقدس نیست، اینها زاییده هاله نور است و شیادی است.در خاتمه من شهادت می دهم که پدر بزرگوارم از اولیاء و از زهاد است، او پاک است و عاشق و دلباخته اهل بیت علیهم السلام، او همه را مثل دل خود صاف و پاک و بی ریا می بیند و متاسفانه فریبکاران، آن بزرگ را نیز می فریبند. و دیر نباشد که نقاب از چهره پلید این دروغگویان برداشته شود و معظم له به صف امت اسلامی بپیوندند.امروز معظم له جز کیهان ، رسالت و پرتو نمی خوانند، امواج میلیونی ملت را نمی بینند و نمی خواهند ببینند. ایشان فقط دروغ رسانه های وابسته به دولت را می شنوند و بدیهی است که چنین قضاوت کنند.

 راه راست کدام است، آیا امام نفرمودند میزان رأی ملت است؟

راه راست راه اهل بیت عصمت است که هیچکدام به زور شمشیر حکومت نکردند، و تا مردم نخواستند تشکیل حکومت ندادند!...به معظم له دروغ احمدی نژاد را ثابت می کنم. می فرمایند "خوب یک دروغ گفته است اما به اسلام عزت بخشیده است !!"به ایشان فساد مالی اورا عرض می کنم ، می فرمایند " اگر نبود حاکم عادل باید از حاکم فاسق حمایت کرد تا نظام اسلامی حفظ شود !!"به معظم له عرض می کنم: اگر یک روز مردم ما را نخواهند باید چه کنند؟ می فرمایند : " همان کاری که ما کردیم ، انقلاب !!" و عرض می کنم " پس فرق ما با شاه چیست؟

 

.می فرمایند: " اگر پدر راضی نباشد روزه مستحبی حرام است" می گویم" بلی اما جهاد واجب را می شود به امر پدر ترک کرد؟" مسئله رفع ظلم و استبداد است و بر همگان واجب و اذن پدر شرط نیست.در خاتمه از صمیم قلب دعا میکنم که این پیر فرزانه ی عابد به صفوف ملت بپیوندند و از همه کسانی که می توانند حقایق را به گوش معظم له برساند ، عاجزانه تقاضا دارم از هیچ تلاشی مضایقه نفرمایند. والسلام علی من اتبع الهدی دکتر مهدی خزعلی28/3/88

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

مجتبی خامنه ای ,آقازاده، با حمایت پدرش کودتا کرد

گزارش روزنامه گاردین از کودتای 22 خرداد، روز گذشته در بسیاری از سایت های خبری فارسی زبان انعکاس یافت. حتی تلویزیون بی بی سی که به مرغ پر و بال ریخته تبدیل شده نیز در لابلای یکی از بخش های خبری خود و در گفتگو با یکی از تحلیلگران این تلویزیون اشاره به مهم ترین بخش این گزارش کرد. یعنی نقش مجتبی خامنه ای در کودتای اخیر. البته بسیار گذرا و نه در صدر اخبار کم شمار این شبکه از ایران در چند روز اخیر.

گزارش گاردین، با هر گزارش دیگری که دراین دوران پیرامون تحولات ایران انتشار یافته متفاوت بود. نه این دلیل که "گاردین" بود، بلکه به این دلیل که نویسنده آن از ایران بازگشته و چند نقل قول مستقیم و در داخل گیومه، از مقامی را در جمهوری اسلامی نقل کرده که به عالی ترین مراکز قدرت دسترسی داشته است. بدین ترتیب، می توان درباره کانون اصلی خبر حدس و گمان هائی نزدیک به واقعیت زد، اما نیازی به این گمانه زنی نیست. متن گزارش، خود گویای همه چیز است.

پیک نت، روز جمعه خلاصه ای از این گزارش را بعنوان یک خبر مهم و در صدر اخبار مربوط به تظاهرات 18 تیر منتشر کرد که همچنان در آرشیو آن قابل دسترسی است.

این خبر تائید کننده تمامی تاکیدهای پیک نت، از فردا کودتای 22 خرداد، پیرامون نقش مجتبی خامنه ای، پسر دوم علی خامنه ای در این کودتا بود و به همین دلیل نیز، شاید برای سایت ها و شبکه های صوتی و تصویری دیگر اهمیت فوق العاده نداشت، اما برای ما داشت و بسیار هم داشت و همچنان اعتقاد داریم که این مسئله یکی از گرهی ترین مسائل کودتای اخیر و حوادث آینده ایران و بویژه در درون حاکمیت جمهوری اسلامی است. در بررسی حوادث 4 سال گذشته نیز، هیچ گریزی جز بررسی نقش آفرینی بیت رهبری و مجتبی خامنه ای نیست.

ما، پیش از انتشار گزارش گاردین، یکبار عکس مجتبی خامنه ای را با اشاره به نقش کودتائی او در شماره اول تیرماه جاری و در کنار آیت الله مجتهدی منتشر کردیم و یکبار هم یگانه عکسی که از او دراختیار داشتیم را منتشر کردیم. این دو عکس را یکبار دیگر منتشر می کنیم و به همه علاقمندان به رویدادی های اخیر ایران توصیه می کنیم صفحات اول پیک از 22 خرداد تا امروز را یکبار دیگر ورق بزنند و بویژه به آن شماره هائی که درباره کودتا و نقش مجتبی خامنه ای توضیح داده شده توجه بیشتری بکنند.

فاجعه ای که لباس شخصی ها و بسیجی ها در تهران و دیگر شهرهای ایران آفریدند، کوچک نبود. نه به آن دلیل که با چماق و قمه به جان مردم افتادند و حتی در خیابان ها سر بریدند، بلکه به آن دلیل که این خشونت و این روش کودتائی، بذر خشونتی را در جامعه ایران پاشید که می تواند به تقابل مشابه بیانجامد و این یعنی جنگ داخلی و تکه پاره شدن ایران.

یکبار دیگر خلاصه گزارش گاردین را در ادامه بخوانید، تا آن بازی شتابزده رهبر در تائید انتخابات قبل از تائید شورای نگهبان و وزارت کشور، بیانیه کودتائی که شتابزده بنام رهبر از صدا و سیما پخش شد و بعدا رهبر با موضع گیری هایش آن را تائید کرد. ماجرای کوچ رهبر در سحرگاه 23 خرداد به یکی از باغ های اقدسیه (درست به شبکه روزهای 25 تا 28 مرداد شاه که به نوشهر رفته بود تا ببیند نتیجه کودتا چه می شود)، آن چراغ سبزی که به احمدی نژاد نشان دادند تا در مناظره های تلویزیونی چنان دریده و بی پروا دروغ بگوید و تهمت بزند و دهها خبر و رویدادهای مهم آن روزها بیشتر درک شود. درک شود که کانون توطئه درکجاست و ضمنا تضادهای جدید سیاسی – مذهبی – نظامی بزودی سر از کجا در خواهد آورد.

گاردین می نویسد:



"پایگاه رهبر ایران در میان مرجعیت شدیدا تضعیف شده است. یک "منبع بلند پایه سیاسی در ایران گفت که کنترل نیروی شبه نظامی بسیج به مجتبی، پسر رهبر ایران آیت الله علی خامنه ای، سپرده شده است. "منبعی" که این خبر را فاش کرد یک سیاستمدار ارشد با پیوندهای قوی با دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی است.

سپردن کنترل بسیج به مجتبی خامنه ای بسیاری از روحانیون ارشد، سیاستمداران محافظه کار و فرماندهان سپاه پاسداران را متحیر کرده است، گرچه آنها تمایلی برای به چالش کشیدن خامنه ای به صورت علنی نشان نمی دهند، زیرا از آن بیم دارند که مناقشه داخلی باعث بی ثباتی حکومت شود.

همین منبع گفت: "این بازی تمام نشده. تازه شروع شده است."

وی گفت که مجتبی خامنه ای نقشی اساسی در سازمان دادن(بخوانید کودتا) پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات 22 خرداد بازی کرد و از طریق کنترل مستقیم بسیج، واکنش ها به تظاهرات مخالفان - که با تلفات در میان معترضان همراه بود - را هدایت کرد .

شمار واقعی تلفات خشونت ها در هفته اول تظاهرات، به گفته یک پزشک تنها در بیمارستانی که او کار می کرده 38 نفر بوده است.

همین پزشک گفت که بسیجی ها مرگ تظاهرکنندگان را پنهان کرده و پزشکان را تحت فشار فشار قرار داده بودند تا در این بار با کسی صحبت نکنند.

سیاستمدار ایرانی که با گاردین صحبت کرده گفته است: مجتبی فرمانده عملیات – کودتا- است. بسیجی ها تحت فرماندهی مجتبی هستند، اما نام او همواره در این ماجراها مخفی است. دولت هرگز نام او را ذکر نمی کند . همه از این موضوع عصبانی هستند. مرجعیت و روحانیون عصبانی هستند، محافظه کاران خیلی عصبانی هستند و به شدت از مجتبی انتقاد دارند. این وضعیت نمی تواند ادامه یابد چون این همه شخصیت در سطوح بالا با آن مخالفند.

پس از انتخاباتی که ایران را با بحرانی عمیق دست به گریبان کرده حدس و گمان های زیادی درباره نقش مجتبی خامنه ای در انتخابات منتشر شد .اطلاعات زیادی درباره او که پسر دوم رهبر جمهوری اسلامی است وجود ندارد اما بسیاری گمان می کنند که ممکن است او بعدها جانشین پدرش شود، اما این نوع جانشینی خانوادگی تحت شرایط فعلی خیلی دشوار خواهد بود زیرا مجلس خبرگان رهبر را بر اساس موقعیت مذهبی انتخابت می کند. مجتبی لباس روحانیون را به تن می کند اما به هیچ وجه از درجات مذهبی لازم برای رفتن به صدر حکومت برخوردار نیست. برای این کار لازم است تشکیلات روحانی دستخوش ترمیم های عمده شود. آیت الله خامنه ای رهبر ایران در رویدادهای اخیر مقدار زیادی از نفوذ خود را در میان مرجعیت از دست داده است.

همان منبع گفت: محوری از محافظه کاران غیرروحانی در موقعیت های مهم دولتی نیز تلاش خواهند کرد در حرکت احمدی نژاد برای اعمال قدرت مانع ایجاد کنند که این محور شامل علی لاریجانی رئیس مجلس، محمد باقر قالیباف شهردار تهران و محسن رضایی از نامزدهای شکست خورده انتخابات و دبیر مجمع تشخیص مصلح نظام است.

بنابه این گزارش این گروه از حمایت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قوی ترین حامی مخالفان در پشت صحنه که رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت است برخوردار خواهند بود.

به نقل از همان منبع: شکاف هایی در داخل سپاه پاسداران وجود دارد. علی جعفری فرمانده کل سپاه و علی فضلی فرمانده سپاه در استان تهران با قدرت گرفتن مجتبی مخالفند.

منبع گفت که بیانیه های تندی که به نام سپاه صادر می شود و تظاهرکنندگان را به "برخورد قاطعانه" تهدید می کند، کار بخش های سیاسی و روابط عمومی سپاه است که تحت کنترل مستقیم احمدی نژاد قرار دارد و نمایانگر یک موضع واحد در سپاه نیست. "

آنچه گاردین ننوشته، آنست که مجتبی خامنه ای از شاگردان مصباح یزدی بوده و حتی به حکم وی درجه اجتهاد گرفته است. بنابراین، مصباح یزدی با دست مجتبی کودتا کرده و تا این لحظه لباس شخصی ها و بسیج را برای حرکات بعدی در اختیار دارد

تحلیلگران خارجی: تظاهرات 18 تیر سازمان یافته تر بود

خبرنگار ارشد شبکه تلویزیونی ام اس ان بی سی که هنگام برگزاری انتخابات در ایران بود، در باره تظاهرات روز 18 تیر در تهران گفت، به نظر می رسد تظاهرکنندگان دارند از یک تاكتيک جديد استفاده می کنند. ما آنها را سازمان يافته تر ديديم، آنها قادر به برقرارى ارتباط با یکدیگر بودند. به نظر می رسد اقدامات آنها هماهنگ شده بود. آنها در دسته های كوچک به خيابان آمدند، دویست یا سیصد نفرى. من فكر مى كنم كه اين اقدام آنها نشانه ای از تاكتيک بزن و در رو بود. آنها جمع مى شدند، در برابر خشونتها عقب مى كشيدند، و دو باره به صحنه می آمدند. این نشانه ای از یک تاکتیک جدید است. بسيارى چنين تصور مى كردند كه جنبش مخالفان و تظاهرات خيابانى تمام شده است. به طور واقعى هم در یازده روز اخير خيابانهاى تهران تقريبا ساكت بود. اما تظاهرات روز پنج شنبه نشان داد که جنبش زنده است.



روزنامه گاردين چاپ انگلستان نیز در مورد تظاهرات روز 18 تیر تهران نوشت، دولت نتوانست جلوی برگزاری تظاهرات را در این روز بگیرد. نکنه جالب این است كه دولت نيروى كافى براى مهار وضعيت در خيابانهای تهران را ندارد، چرا كه بايد كنترل شهرهای ديگر را هم انجام دهد.




اتحادیه اروپا گاز ایران را تحریم کرد

سایت پارسینه در تهران: بر اساس تصمیم سیاسی اتحادیه اروپا و با وجود دلایل اقتصادی متعدد، این اتحادیه گاز ایران را تحریم کرد.



توافق نامه "نوباکو" فردا با حضور سران کشورهای اتحادیه اروپایی، کشورهای آسیانه میانه و با حضور مهمانانی چون عراق، سوریه، گرجستان و مصر رسما امضا خواهد شد.



با وجود اینکه خط لوله فعلی ایران به ترکیه برای تامین گاز اروپا کاملا آماده و به صرفه اقتصادی است، اتحادیه اروپا تصمیم به تحریم گاز ایران گرفته است.



فيروزآبادي : فکر می کنند عليه ما شعار بدهند عقب‌نشيني مي‌كنيم/ خداي ما را انتخاب كرده كه در برابر دشمنان اسلام جانمان را فدا كنيم

>

ايسنا :  سرلشكر بسيجي سيدحسن فيروزآبادي ، رييس ستاد كل نيروهاي مسلح، در مراسم اعطاء درجه سرتيپ دومي به جمعي از ارتشيان و پاسداران ضمن تبريك اعياد رجبيه، گفت: درجات و ترفيعات در نيروهاي مسلح رشد و ارتقاء براي خدمت جانانه به ملت است و هركس كه درجه‌اش بالاتر است، در پيشگاه ملت خاضع‌تر و در برابر دشمن محكم و استوار، قوي، شجاع و جنگنده‌تر است. سفارش كتاب حكيم مجيد الهي به ما اين است؛ و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم ... لباس نظامي در نظام جمهوري اسلامي كه حكومت قرآن است، لباس با پيغمبر بودن است،‌ لباس خدمت به ولايت فقيه و مردم است، ما مي‌دانيم كه خداي متعال ما را انتخاب كرده كه در برابر دشمنان اسلام و اين ملت عزيز و اين كشور بزرگ، جان‌مان را فدا كنيم. بعضي فكر مي‌كنند كه اگر عليه ما شعار بدهند ما كوتاه مي‌آئيم، جا مي‌زنيم، عقب‌نشيني مي‌كنيم. ما آمده‌ايم كه جان‌مام را فدا كنيم و در دوران دفاع مقدس اين را نشان داديم. ما آمده‌ايم كه خودمان، خانواده‌هاي‌مان، همه نعمت‌هايي كه خدا به ما داده حتي آبروي‌مان را به پيروي از رهبر عزيزمان براي اسلام، ايران و ملت مسلمان و محب علي بن‌ابيطالب و ارزش‌هاي كتاب خدا فدا كنيم و درجات بالاتر در اين تصميم، مصمم‌تر و قاطع‌ترند.



آیا جنبش ایران از موسوی و کروبی عبور خواهد کرد؟ رضا حسین بر



رهبری جنبش‌های دوران‌های بحرانی و بحران زا احتیاج به شخصیت‌های جسوری دارد که قدرت سازماندهی و الهام بخشی فوق العاده یی داشته باشند. تاکتیک و استراتژی را بخوبی درک کنند و تصمیمات سریع و درست بگیرند. من موسوی و کروبی را از نزدیک نمیشناسم اما هیچ کدام تأ کنون مهارت‌های شخصیت‌های تاریخ ساز را از خود بروز نداده ‌اند.هنگامیکه آنها از مردم خواستند که به خیابانها بروند، مردم اجابت کردند ولی‌ هنگامیکه که مردم از آنها خواستند که پیش بیایند و جنبش را به طور موثری رهبری کنند، مسولیت و تعهد شایسته نشان ندادند.



احساس مسئولیت در مقابل مردم، راز جذب مردم است. احساس مسئولیت یعنی جواب دادن به خواسته‌های مردم پیش از آنکه خواسته ها بطور علنی مطرح شود. موسوی حتا پس از دادخواهی مردم پاسخ لازم را نداد. شرایط برای او سخت بود ولی‌ شرایط سخت است که رهبران را از دیگران جدا می‌کند.



کسی‌ که مردم را به خیابان‌ها میخواند، مسول جان آنهاست. باید پیش از دعوت مردم، فکر عواقب تظاهرات را در نظامی بکند که حاضر است برای ماندن خود هر کاری بکند و بعداً مردم را مسول کشتن خود بنماید. اکنون بسیاری برای رئیس جمهور شدن موسوی کشته شده ‌اند و بسیاری در زندانها شکنجه میشوند. هم کشتن و هم شکنجه کردن آنها غیر قانونی است. در حالیکه خامنه یی میخواهد که مردم و موسوی قانون را رعایت کنند، موسوی باید احترام به قانون را اول از خامنه یی بخواهد.



خواستن رعایت قانون، بزرگترین صلاح موسوی و کروبی است؛ چرا که خامنه‌ای هر گز نمیتواند طبق قانون عمل کند. دیکتاتور‌ها از قانون میترسند. رهبران مخالف باید این را بخوبی بدانند و نقض قانون را به شدت محکوم کنند و از جامعه جهانی بخواهند که نقض قوانین مدنی، اسلامی و حقوق بشر را بررسی نمایند. اگر کروبی و موسوی شهامت رهبری مردم را از جلو ندارند ولی هیچکس نمیتواند مانع قانون خواهی‌ آنها بشود.



تقلب در انتخابات قانونی‌، اخلاقی‌ و اسلامی نبود. مخالفان باید این را بطور منظم تکرار نمایند. در حالیکه اعتراض به قانون شکنی کاملا قانونی بود.هم نقض قانون ، هم نقض اخلاق و هم نقض قوانین اسلامی از سوی خامنه ای، او را فاقد شرایط رهبری می‌کند. اگر کل نظام در نقض این همه قوانین دست داشته است، کروبی و موسوی میتوانند موضوع قانونی‌ نبودن کل نظام را پیش بکشند. اکنون آنها، چه بخواهند و چه نخواهند مسول تظاهرات، دستگیریها، شکنجه‌ها و اعدام کسانی‌ هستند که بدام احمدی نژاد و نیروهای امینیتی افتاده ‌اند. اگر آنها از این مسئولیت بگریزند، جنبش از آنها عبور خواهد کرد.



اگر تمام توانایی‌های این آقایان همین بود که نشان دادند، امیدی برای رهبری آنها در این شرایط بحرانی وجود ندارد. با این توانایی ها، آنها در حد مدیران درجه سه باقی‌ ماندند و نه حتی در حد رهبران درجه سه. آنها نه تنها نتوانستند در هنگام بحران یک بینش و استراتژی جدیدی را تنظیم و عملی‌ بکنند، بلکه از مدیریت حرکتی که مردم پدید آورده بودند عاجز شدند. از طرف دیگر، سپاه پاسداران، بسیجی‌ ها، لباس شخصی‌‌ها و نیروهای امنییتی که سالها برای چنین روز‌هایی‌ تربیت شده و پول گرفته بودند، با تمام قدرت وارد کار سرکوب شدند. قوانین اخلاقی‌، اسلامی و مدنی را زیر پا گذاشتند و از انجام هیچ کاری برای تمام کردن این جنبش خود داری نکردند.



در حالیکه همه این جنایات انجام میشد، خامنه‌ای از مقوله های های قانون و مظلومیت و تاکتیک‌های همبستگی خانوادگی استفاده کرد و مردم و کروبی و موسوی را هم گناهکار جلوه داد و هم از مقامات خواست که خود آنها را ببخشند ولی‌ همکاران‌شان را دستگیر، شکنجه و مجبور به اعتراف بکنند. موسوی و کروبی یک فرصت تاریخی‌ دارند که هر گز تکرار نخواهد شد. اگر نتوانند از آن استفاده کنند، از تبدیل شدن به قهرمانان بزرگی خود را محروم خواهند کرد. مردم از آنها نا امید و جنبش از آنها خواهد گذشت.


عکس روی جلد مجله آلمانی اشپيگل









ورود روابط جمهوری اسلامی و غرب به فاز جدید

خبرگزاری حکومتی مهر: یک کارشناس امور بین الملل با بیان اینکه روابط ایران و غرب وارد فاز جدیدی شده است از تلاش غرب برای تمرکز مجدد بر موضوع هسته ای ایران سخن گفت .



دکتر علی خرم، کارشناس امور بین الملل در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سئوالی در مورد موضع گیری اخیر اتحادیه اروپا و گروه G8 در قبال تحولات کشورمان بعد از انتخابات اخیر گفت: به نظر می رسد فصل جدیدی از روابط ایران با اروپا ، آمریکا و به طور کلی غرب آغاز شده است که این موضع گیری ها اولین نشانه های این دوران جدید است.



خرم تصریح کرد: تمرکز دوباره برموضوع هسته ای به عنوان نگرانی عمده غرب درقبال ایران وتلاش برای تعیین تکلیف موضوع هسته ای ایران تا پایان سال 2009 راهبرد فعلی غرب در قبال ایران است، بر همین اساس است که یک ضرب الاجل سه ماهه تا 25 دسامبر 2009 به ایران داده می شود که بر سر میز مذاکره بنشیند.



وی گفت: نوع و میزان فشارها در قبال موضوع هسته ای تشدید خواهد شد و ایران نباید از این موضوع غافل گیر شود.



خرم افزود: تحولات بعد از انتخابات باعث شد که غرب به دیدگاه جدیدی نسبت به ایران برسد. در مجموع یک دیدگاه انتقادی جدید در قبال مسائل ایران در حال شکل گیری است.



وضعیت زندان مخوف اوین به روایت شاهدان

خبرگزاری هرانا : آن‌چه از نقض حقوق‌بشر و سرکوب مردم ایران در روزهای گذشته در خیابان‌های ایران اتفاق افتاد به خاطر آن‌که پیش چشم‌ها بود و به رویت ایرانیان و جهانیان رسید مساله‌یی واضح و مبرهن بود که هر چه بانیان‌اش دست به انکار آن زدند، توفیقی نیافتند.



اما آن‌چه که در زندان‌های ایران و به ویژه در زندان اوین بر بازداشت‌شده‌گان روزهای اخیر می‌رود مساله‌یی است که پشت دیوارها اتفاق می‌افتد و به دور از چشم فعالان حقوق‌بشر بر زندانیان تحمیل می‌شود. گزارش‌های ضرب و شتم و شکنجه و آزار زندانیان وعدم وجود حداقل امکانات مساله‌یی بوده که جسته و گریخته شنیده شده است و برخی از آزاد شده‌ها آن را در محفل‌های خصوصی عنوان داشته‌اند. در این گزارش مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران، از وضعیت اسفناک زندانیان و نقض مسلم حقوق‌بشر در زندان اوین و دیگر زندان‌ها صحبت یه میان می‌آید و حاصل مشاهدات عینی کسانی است که در زندان بوده‌اند.



شاهدان عنوان می دارند :



- بسیاری از زندانیانی که قبل از انتخابات در سلول‌های انفرادی زندان اوین بوده‌اند. پس از آغاز موج گسترده بازداشتها روزهای متوالی در سلول بدون این‌که هیچ بازجوی سراغی از آنان بگیرد به سر بردند. در برخی موارد این مساله به 40 تا 50 روز هم کشیده شده و زندانی در سلول انفرادی به حال خود رها شده است.



با آغاز اعتراض‌های بی سابقه مردم ایران، به ویژه در تهران و متعاقبا شروع بازداشت‌های فله‌یی و گسترده وضعیت و نظم زندان اوین به خصوص در بندهای 240 و 209 به هم می‌ریزد که این امر بر اثر کثرت زندانیان بازداشتی صورت می‌گیرد.



- کثرت بازداشت‌ها باعث پر شدن سلول‌های 209 و 240 و بند 2 الف متعلق به اطلاعات سپاه پاسداران در زندان اوین شده است و مسئولان زندان و بندهای امنیتی مورد اشاره مجبور ‌شدند که زندانی‌ها را در راه‌روهای زندان اوین و بعد از پر شدن آن‌جا زندانیان را به بخشهایی که مدتهای مدیدی بدون استفاده مانده بود منتقل ‌کنند. به علت کم‌بود شدید جا در زندان بسیاری از بازجویی‌ها در سلول ها و نه اتاق بازجویی همراه با ضرب‌وشتم شدید زندانیان صورت می‌پذیرد.



- کثرت بیش از حد زندانیان هم اینک و در روزهای گذشته بزرگ‌ترین مشکل زندانیان شده است، به طوری‌که از نظر بهداشتی و غذایی در وضعیت بسیار دشوار و بدی به سر می‌برند. در این میان مسئولین زندان اوین به شدت اهمال می‌کنند و به هیچ عنوان به زندانیان رسیده‌گی نمی‌کنند، آن‌قدر که حتا به برخی از زندانیان ممکن است در روز یا غذا نرسد و یا در روز تنها یک وعده‌ی غذایی داشته باشند.



- مسئولین زندانی اوین و زندانبانان و بازجویان که به گفته‌ی شاهدان و زندانیان موضوع تداوم ریاست جمهوری احمدی نژاد را دستمایه آزار و اذیت زندانیان قرار می‌دهند، بسیار سخت‌گیرتر و بی‌رحم‌تر از گذشته شده‌اند و در خصوص هیچ زندانی‌یی مراعات نمی‌کنند. حتا افراد مسنی که بازداشت شده‌اند مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرند.



- برخی از زندانیان مشهور و یا به قولی ویژه را که می‌خواهند در انفرادی باشند به انفرادی‌های بندی نامشخص در زندان (تعویض اسامی بندها و چشمان بسته زندانیان مانع از تشخیص صحیح مکانی میشود) منتقل می‌کنند که محلی است سال‌ها از آن استفاده نمی‌شده و بسیاری از امکانات آن فرسوده و بلااستفاده شده است. شاهدان از حضور در انفرادی‌هایی با عنوان سیاهچال خبر می دهند. این شاهدان در توصیف اماکن مورد اشاره عنوان می‌دارند این سلول‌ها بسیار کوچک هستند به طوریکه حتا زندانی نمی‌توان در آن دراز بکشد. این سلول‌ها از نور خورشید برخوردار نیستند و کوچک‌ترین روزنه‌یی از سلول به بیرون وجود ندارد. این سلول‌ها فاقد حمام هستند و تنها یک دست‌شویی فرنگی دارند. زندانیانی که در این‌جا هستند تا مدت حضور نمی‌توانند به حمام بروند.



- آن‌چه که آزار و شکنجه بر زندانیان برای گرفتن اعتراف غیره می‌رود قابل وصف و بیان نیست. در بسیاری موارد بازجویی‌هایی از ساعت 8 صبح تا 11 شب برای زندانیان همراه با ضرب و شتم شدید وجود داشته است. بازجویی‌هایی که در پایان آن‌ها برای بردن زندانی به سلول دو نفر زیر کتف‌های او را می‌گرفته‌اند و به سلول منتقل می‌کردند.



- بسیاری از بازداشت شده‌گان در روزهای اخیر طی درگیری‌های خیابانی دست‌گیر و به زندان منتقل شده‌اند. بسیاری از آنان در زمان بازداشت دچار صدمات و جراحت‌هایی شده‌اند که از طرف مسئولین زندان هیچ کمک پزشکی به آنان صورت نمی‌گیرد و آن‌ها مجروح در زندان به سر می‌برند. همین زندانی‌ها به غذای مناسب دست‌رسی ندارند. از نظر بهداشتی زندان اوین در این روزها وضعیت فاجعه‌باری را سپری می‌کند. یک از دلائل این امر همان‌طور که گفته شده تعداد بسیار بالای زندانیان است که سرویس‌دهی به آنان را مشکل کرده و مسئولین زندان هم از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند.



- شدت ضرب و شتم زندانیان در زندان اوین وضعیت بسیار دشوار و فاجعه‌باری را برای زندانیان پدید آورده است. در بسیاری موارد شدت ضرب و شتم طوری بوده است که برخی از مسئولین حاضر خود شخصا به وضعیت زندانیان رسیده‌گی کرده و گاها آنان را به بهداری زندان منتقل کرده‌اند و حتا در مواردی برای بازجویان گزارش تخلف رد کرده‌اند، اما در بازجویی بعدی بازجویان علیرغم آگاه شدن از گزارش‌ها بر شدت ضرب و شتم و شکنجه‌ی زندانی افزوده‌اند.



- ارگان‌های بازداشت کننده وزارت اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج هستند. که بیش‌ترین میزان ضرب‌وشتم و شدت آن توسط نیروهای بسیج گزارش شده است. در روزهای اخیر به علت پر بودن بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌ها اکثر دستگیر شده‌گان را بعد از ضرب‌ و شتم و اخذ تعهد آزاد می‌کنند و باقی بازداشت شده‌گان خیابانی را به زندان منتقل می‌کنند که دچار وضعیت بسیار بدی می‌شوند، چرا که به علت مشهور نبودن و شهروند عادی بودن در زندان کسی سراغ آن‌ها را نمی‌گیرد و در سلول‌های انفرادی که گاها از 10 تا 15 نفر را در آن جا داده‌اند رها می‌شوند و بعد از روزها اگر کسی یادش باشد آن‌ها را برای بازجویی می‌برد.



- علاوه بر زندان اوین بسیاری از زندانیان را به بازداشت‌گاه یا زندان‌های قدیمی و غیر قابل استفاده می‌برند؛ یک مورد ازآن‌ها بازداشت‌گاه وزارت کشور است که به «منهای چهار» معروف شده است. در گزارش‌های منتشر شده در روزهای قبل هم داشتیم که دانش‌جویان بازداشت شده در کوی دانش‌گاه در این محل به شدت شکنجه شده و غیرانسانی‌ترین رفتار با آنان صورت پذیرفته است. از دیگر مکان‌ها بازداشت‌گاه شاپور و پایگاه‌های بسیج و کلانتری‌ها و پلیس امنیت هستند. زندانیانی که به این محل‌ها برده می‌شوند به طور معمول بعد از ضرب‌وشتم بسیار آزاد می‌شوند. زیر زمین ارگ و بازداشت‌گاه شاپور از مهم‌ترین محل‌های انتقال زندانیان است.



- هم‌چنین وضعیت قرنطینه‌ی اصلی زندان اوین نیز به علت نگه‌داری بالای زندانیان بسیار وضعیت نامناسبی پیدا کرده است. یکی از زندانیان در توصیف وضعیت بحرانی آنجا می‌گوید: «فقط کم مانده قرنطینه را از زندانیان تا سقف پر کنند». یکی از شکنجه‌ها مرسوم این روزها در زندان اوین که بیش‌تر برای کسانی است که قرار است در برابر دوربین صداوسیما اعتراف کنند به کار می‌رود بیدار نگاه داشتن زندانی آن هم به صورت سر پا است و اجازه ندادن به وی برای خواب. گفته می‌شود که این اشخاص را قاضی مرتضوی خود انتخاب و بررسی می کند.



- در بازجویی‌های بازجویان علاوه بر ضرب و شتم به شدت از کلمه‌های زشت استفاده می‌کنند و از رکیک‌ترین کلمه‌ها برای تحقیر زندانی استفاده می‌کنند. قاضی حداد و معاون وی حیدری‌فر در روزهای اخیر به کرات در بازجویی‌ها مشاهده شده‌اند که نشان از آن دارد که بسیاری از پرونده‌ها را شخصا پی‌گیری می‌کنند.



بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی : اگر کودتا نبوده چه نیازی به سرکوب و بگیر و ببند، به آتش گشودن بر روی مردم و حملة نیروهای نظامی و لباس شخصی ها ب

">

پايگاه اطلاع رساني سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران: سازمان مجاهدين انقلاب با صدور جديدترين بيانيه خود نسبت به ادامه بازداشت فعالان سياسي و ساير دستگير شدگان اخير اعتراض كرد.

بخشهائی از اين بيانيه :

اکنون بیش از سه هفته است که از اجرای کودتای از پیش طراحی شده علیه آرای ملت به مهندس میرحسین موسوی می گذرد. در این مدت، کودتایی که در آغاز گمان می رفت کودتایی مخملی است، به خون ریخته شدة دهها تن از شهیدان، جوانان، زنان و مردان ایران بر سنگفرش خیابان ها رنگین شد و هزاران مجروح و صدها زندانی بر جای گذاشت. اقتدارگرايان پاسخ مردم آزادیخواه ایران را که با رأی انتخاباتی خویش به نامزدهای اصلاح طلب، به حاکمیت اقتدارگرایان استبدادطلب "نه" گفته بودند، با خشونت پاسخ گفتند. اکنون ما نه با یک تقلب سازمان یافته و مهندسی شدة گسترده و رسوا، که با کودتایی تمام عیار مواجهيم. قطع خطوط ارتباطی و متوقف ساختن گردش غیر دولتی اطلاعات، حاکمیت علنی و کامل سانسور بر همة رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری، ایجاد وضعیت فوق العاده و برقراری نوعي حکومت نظامی اعلام نشده در تهران و ديگر شهرهاي کشور، به صحنه آوردن نمایش های کهنه و تاریخ مصرف گذشتة اعتراف گیری و اجرای شوهای تلویزیونی و بالاخره هجوم به اجتماعات و حتی جلسات اساتید دانشگاه در محیط های در بسته و بازداشت های وسیع و غیرقانونی مردم از همة قشرها و طبقات اجتماعی معترض به تقلب در میان طرفداران نامزدهای اصلاح طلب و از جمله دستگیری و به زندان انداختن شخصیت های سیاسی و حزبی، دانشجویان و استادان، روزنامه نگاران، حقوقدانان، هنرمندان، فعالان حقوق بشر و زنان، تنها به جرم حمایت از آقایان موسوی و کروبی و استفاده از حق مسلم و قانونی خود در اعتراض مسالمت آمیز، قانونی و مدنی نسبت به سرقت آرای انتخاباتی ملت.

اینک پس از گذشت نیمة پنهان کودتای ضد انتخاباتی در ایام پیش از 22 خرداد، نیمة آشکار آن را پس از 22 خرداد تجربه می کنیم. نیمة آشکاری که سرشت خشونت آمیز خود را بویژه از روز شنبه 30 خرداد به نمایش گذاشته است.

اگر آنچه در 22 خرداد رخ داد به راستی انتخاباتی آزاد و دموکراتیک و منصفانه بود، دیگر چه نیازی به سرکوب و بگیر و ببند داشت؟ چه نیازی به خشونت علیه مردمی که آرام و در سکوت از حق قانونی اعتراض به نتایج رسوای انتخابات استفاده می کردند؟ چه نیازی به آتش گشودن بر روی مردم و حملة نیروهای نظامی و لباس شخصی ها به اموال عمومی و انتساب آن به مردمی که شعور، فرهنگ و مدنیت آنان در راهپیمایی های چند میلیونی آرام و مسالمت آمیز، جهانیان را شگفت زده کرد؟ چه نیازی به گماردن مأمورین سانسور در چاپخانه ها، قطع تلفن های همراه و پیام کوتاه؟ و و و . کدام کاندیدای پیروز در یک رقابت انتخاباتی آزاد، سالم و منصفانه را سراغ دارید که از فردای پیروزی، ماشین سرکوب خود را علیه مردم و نامزدهای رقیب و حامیان آنها بکار اندازد؟ اعتراضات قانونی مردم را به خاک و خون کشد، مطبوعات مستقل را محدود کند و احزاب قانونی مخالف را تهدید و با هجوم وحشیانه شبانه به منازل رهبران و شخصیت های حزبی و سیاسی رقیب، آنان را بر خلاف ابتدائی ترین حقوق انسانی و شهروندی و علی رغم مسلم ترین قوانین اساسی و عادی دستگیر و روانة زندان های نامعلوم و سلول های انفرادی کند؟ تنها کودتاچیان هستند که به هنگام کودتا خود را از رعایت بدیهی ترین حقوق مردم و صریح ترین اصول و مواد قانونی بی نیاز می بینند. گروهی که با ادعای قانون گرایی، معترضان به تقلّب انتخاباتی را متّهم به نادیده گرفتن قانون می کند، اکنون خود به عنوان بزرگترین و گستاخ ترین قانون شکن، با اتکاء به زور و زندان و سرکوب، عملاً همة قوانین اساسی و عادی را در زمینة حقوق بشری، شهروندی و سیاسی حامیان نامزدهای اصلاح طلب لگدمال ساخته و به اثبات رسانده است که کاندیدای اقتدارگرایان، نه تنها برای شکست نامزد رقیب و چنگ اندازی نامشروع و غیرقانونی بر قدرت، از همة حمایت های نهادی، سیاسی، مالی، رسانه ای و نرم افزاری غیرقانونی برخوردار بوده است بلکه از این امکان نیز بهره مند است که احزاب و شخصیت های حامی رقبای انتخاباتی خود را بدون اعتناء به اصول مصرّح قانون اساسی و مواد قوانین عادی به زندان بیفکند و تحت انواع فشارها قرار دهد. ...............

سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تقبیح این همه قانون شکنی، ظلم و تعدي علیه مردم و فرزندان آنان و ضمن محکوم کردن تمامی بازداشت های غیرقانونی و نقض ابتدایی ترین حقوق قانونی زندانیان، که پس از گذشت هفته ها، نه تنها از حق دیدار و تعیین وکیل محروم مانده اند، بلکه بعضاً حتی خانواده های آنان نیز کوچک ترین اطلاعی از حال و وضعیت آنان ندارند، دستگاههای امنیتی و نظامی حاکم و شخص آقاي احمدي نژاد را مسئول حفظ سلامتی و جان آنان می داند و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط همة بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی و انتخاباتی است.



روزنامه‌ی آلمانی فرانکفورتر روندشاو : ایران دچار بحران عمیق سیاسی است

">

دويچه وله : زنی سالخورده برای فرار از اثرات گاز اشک‌آور خود را از روبروی تئاتر شهر به سوی خیابان ولی عصر می‌کشاند و خطاب به تظاهرکنندگان جوان که در مقابل پلیس‌های مجهر به باتوم و شبه‌نظامیان موتور سوار خود را عقب می‌کشند، فریاد می‌زند: «نترسید!» ناگهان سروکله‌ی یک مامور مخفی امینتی پیدا می‌شود و بر سر پیرزن داد می‌زند: «دهانت را ببند و الا خودم خفه‌ات می‌کنم.» و ادامه می‌دهد: «حالا پاشو و گورت را گم کن.»

این گزارش یک شاهد عینی است که به نوشته‌ی روزنامه‌ی «فرانکفورتر روندشاو»،  تنها دو روز از عمر آن می‌گذرد. روز پنجشنبه (۱۸ تیرماه)  بار دیگر هزاران ایرانی به خیابان‌ها آمده و علیه رژیم دست به تظاهرات زدند. حتی اگر واحدهای ضربت تحت فرمان آیت‌الله خامنه‌ای موفق به برقراری آرامش در شهرها شوند، خشم مردم از تقلب در انتخابات همچنان باقی است.

«فرانکفورتر روندشاو» در ادامه‌ی تفسیر خود می‌نویسد، مردم، از پیر و جوان، با گروهی اندک اما پرجرات، که هنوز هم به خیابان‌ها رفته و خطر می‌کنند، همدلی و همبستگی نشان می‌دهند. شکاف در ساخت قدرت جمهوری اسلامی روز به روز آشکارتر می‌شود.  میرحسین موسوی بازهم این هفته در وب‌سایت خود تاکید کرد که «وظیفه‌ی ماست که به اعتراض‌ها ادامه دهیم تا از حقوق ملت دفاع کنیم.»

به‌نظر فرانکفورتر روندشاو، رژیم تاکنون هنوز به این فکر نیفتاده که موسوی را بازداشت کند. شاید به این دلیل که او مردی از خود نظام جمهوری اسلامی است و مهم‌ترین بخش نهادهای سیاسی و مذهبی نظام از وی حمایت می‌کنند. حدود ۱۰۰ نماینده‌ی مجلس از شرکت در جشن پیروزی محمود احمدی‌نژاد دوری جستند.


عمیق‌ترین بحران از سال ۱۹۷۹

فرانکفورتر روندشاو، تفسیر خود را چنین ادامه می‌دهد:  مراجع دینی معتبر کشور از علی خامنه‌ای، رهبری جمهوری اسلامی فاصله می‌گیرند. سه تن از آیت‌الله‌های بزرگ قم به‌طور آشکار علیه تقلب در انتخابات اعتراض کردند. به جز یک آیت‌الله (محمد یزدی) هیچیک از روحانیون تراز اول قم انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد را به وی تبریک نگفتند؛ یک اهانت آشکار که تاکنون سابقه‌ای نداشته است.

جمهوری اسلامی همین شش ماه پیش ۳۰ سالگی تاسیس خود را جشن گرفت. اکنون اما در چنان بحران عمیقی فرورفته که از زمان سقوط رژیم شاه در سال ۱۹۷۹ تاکنون سابقه نداشته است. اکنون دیگر رژیم علاقه‌ای به پرپایی مراسم‌های رسمی ندارد، زیرا  هر مراسم یادبودی می‌تواند محملی برای نمایش اعتراض‌های جمعی گردد.

فرانکفورتر روندشاو می‌نویسد، تداخل همه‌جانبه‌ی دین و سیاست، ناکارایی و تناقض خود را  به نمایش گذاشته است. روزهای جمعه‌ بزرگان رژیم در نمازجمعه‌ها علیه معترضان موعظه می‌کنند و در روزهای وسط هفته، مردم به پشت بام‌ها رفته و و به عنوان اعتراض فریاد "الله اکبر" سر می‌دهند. موسوی معتقد است که رژیم برای مدت طولانی نخواهد توانست مانع از تجمعات بزرگ شود. هم‌چنین محدودیت‌های شدید در اینترنت و قطع سیستم ارسال پیامک‌ها نیز قابل دوام نیست زیرا زیان‌های سنگین اقتصادی در پی دارد.

فرانکفورتر روندشاو در پایان تفسیر خود نوشته است: در حال حاضر حفقان اجباری بر ایران حاکم است. لیکن آتش اعتراض‌ها زبانه می‌کشد. بحران  مشروعیت نظام سیاسی ادامه دارد، رهبران دینی قداست و خدشه‌ناپذیری خود را از دست داده‌اند و رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد، از سخنگویی مخالفان غرب، به یک متقلب سیاسی تبدیل شده که دستور شلیک به روی هموطنان خود صادر می‌کند.




قتل عام خانوادگی در بجنورد به دلیل مشکلات مالی

>

دادستان عمومي و انقلاب بجنورد گفت: در اقدامي جنون‌آميز ‌فردي به نام "م " همسر و دو فرزند 9 و 15 ساله خود را به قتل رساند‌.‌

به گزارش روابط عمومي دادگستري كل خراسان شمالي، ميرعلم سيدي ‌تصريح كرد: بنا به اظهارات متهم، انگيزه وي از قتل زن و دو فرزند نوجوانش، مشكلات مالي بوده است.

وي در تشريح و نحوه قتل توضيح داد: نحوه قتل براساس تحقيقات صورت گرفته و اظهارات متهم با فشار بر ناحيه گردن و خفگي بوده است.

اين مسئول در دادسراي عمومي و انقلاب بجنورد خاطرنشان كرد: اجساد در داخل يك دستگاه پاترول كشف شده كه ظاهرا متهم قصد داشته در خارج از شهر، خود و آنها را از پرتگاه به پايين پرت كند.

وي اظهار داشت: متهم در زمان دستگيري مبادرت به رگ‌زني دو مچ دست خود كرد كه اين اقدام وي منجر به فوت نشد.

سيدي افزود: اين پرونده در شعبه دوم بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب بجنورد در حال رسيدگي است و متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شده است.

ارکان نظریه مصباح یزدی، دستمایه کودتاچیان

: این آقا کتابی دارد تحت عنوان "جنگ و جهاد در قرآن" که در این کتاب بدعتهایی نوین را در دین اسلام بنیان می نهد. در این کتاب او سعی دارد" نظریه عمومی خشونت "را تبیین کند.

به طور اجمال می توان گقت این نظریه بر چهار اصل استوار است :

اول، سرشت انسان خشونت است و خداوند چاره ای جز این آفرینش نداشته است.

دوم آنکه نوعی از این خشونت بدلیل اهداف خوبش پسندیده است.

سوم، باید در به کار بردن این نوع خشونت پیش قدم شد تا هم موانع رفع شود و هم دشمن را در عمل انجام شده قرار داد.

و چهارم، کسی که می تواند تشخیص دهد کدام خشونت بد است یا خوب و اینکه این خشونت کی و کجا باید به کار رود، ولی مطلقه فقیه است. او این اختیار مادام العمر را مستقیماً از خدا کسب می کند و اعمالش ابداً قابل استیضاح نیست.

آیت الله منتظری: ولایت کسی که با شرع و عقل و میثاق‌های ملی مخالفت کند جائرانه است

">

بی بی سی : محسن کدیور، یکی از روحانیان سرشناس مخالف دولت ایران می گوید که آیت الله حسینعلی منتظری در پاسخ به پرسش های شرعی او گفته است که تصدی مسئولانی که عدالت و امانتداری را از دست می دهند مشروعیت ندارد و "متولی امور جامعه" که "با احکام شرع، موازین عقل و میثاق های ملی" عمدا مخالفت کند "جائر و ولایتش جائرانه است".

بر اساس متنی که در وبسایت شخصی آقای کدیور منتشر شده، آقای منتظری مسئولی را که از "عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریت" ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشته است: "[اگر چنین مسئولی] به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر... و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند".

بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواسته ای را "وظیفه ای همگانی" دانسته است که "کسی نمی تواند به بهانه ای از آن شانه خالی کند".

آیت الله منتظری "ترس از مخلوق" را شرک به خداوند دانسته است.

به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری "جور" را "مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاق های ملی که در قالب قانون در آمده باشد" تعریف کرده و نوشته است: "کسی که متولی امور جامعه است و بدین گونه مخالفت می ورزد، جائر و ولایتش جائرانه است".

بر این اساس آقای منتظری تشخیص "چنین ولایتی" را "در درجه اول بر عهده خواص جامعه... و در درجه دوم بر عهده عموم مردم" دانسته است.

متن پاسخ آقای منتظری که در وبسایت آقای کدیور منتشر شده، تاریخ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸ را دارد و آقای کدیور آن را حاوی فتواهایی "فوق العاده مهم" و "تاریخی" خوانده است.

آقای کدیور این فتواها را با فتوای ملا محمد کاظم خراسانی در زمان نهضت مشروطه علیه محمدعلی شاه قاجار و فتوای آیت الله خمینی علیه محمدرضا شاه پهلوی مقایسه کرده است.


اعترافات

به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری در بخشی از پاسخ هایش، حکومت جمهوری اسلامی ایران را تلویحا متهم کرده است که "بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء مردم و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه های قرون وسطایی و استالینی و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها... و زندانی کردن عقلا و نخبگان جامعه به بهانه های واهی و تحمیل اعترافات به امور خلاف واقع" عمل می کند.

آنطور که در سایت آقای کدیور آمده، آقای منتظری نوشته است که مردم ایران "از حقیقت این اعترافات که نمونه های آنها در تاریخ حکومت های فاشیستی و کمونیستی ثبت است" آگاهی دارند و به مسئولان هشدار داده است که "آمر و متصدی و مباشر گرفتن این گونه اعترافات و مصاحبه های دروغ، گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود".

آیت الله منتظری در دوران رهبری آیت الله خمینی قائم مقام رهبر جمهوری اسلامی بود، اما در سال ۱۳۶۸ و در پی اختلافاتی که با آیت الله خمینی پیدا کرد، از این مقام عزل شد.

او در سال ۱۳۷۶ هم در سخنرانی روز ۱۳ رجب خود به اقدام آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ دادن به فتواهای شرعی اعتراض کرد و او را فاقد شرایط مرجعیت خواند.

هواداران آقای خامنه ای و مأموران امنیتی پس از این سخنرانی به بیت و حسینیه آقای منتظری حمله کردند و آقای منتظری پنج سال را در حبس خانگی گذراند.

او در پاسخ های خود به پرسش های شرعی و سیاسی آقای کدیور از کسی نام نبرده اما با توجه به حوادث مربوط به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به نتایج اعلام شده آن، منظور او تقریبا روشن است.

 


آرش حجازی : چرا در آن روز (جان باختن ندا) در آنجا حضور داشتم؟

بعد از انتشار یادداشت قبلی ام درباره ی مرگ ناگوار ندا، در کنار صدها پیام محبت آمیز و دلگرم کننده، سؤالاتی از طرف معدودی خوانندگان محترم این وبلاگ مطرح شده که برای روشن شدن موارد، سعی می کنم به آن ها پاسخ بدهم. البته توهین ها و اتهام ها را بی جواب می گذارم و آن ها را به درگاه قضا وامی گذارم. هرچند بسیاری از خوانندگان عزیز قبلا به خیلی از این سؤال ها جواب داده اند.


1. چرا چهار روز قبل از کشته شدن ندا به ایران آمدم و بعد ایران را ترک کردم؟


من در انگلستان مشغول تحصیلم. دوران تعطیلات تابستانی ام بود و بلیت بازگشت به تهران را از سه هفته قبل خریده بودم. روز جمعه به اتفاق خانواده ام به لندن رفتیم و در کنسولگری ایران در لندن رای دادیم. روز بعد به تهران برگشتم. هدفم از سفر به تهران دو مورد مشخص بود: الف. باید خانه قبلی ام را تخلیه می کردم، برای اینکه وسعم به پرداخت اجاره اش نمی رسید، موعد اجاره سر آمده بود و خانه کوچک تری را رهن کرده بودم. ب. یک قضیه حل اختلاف با مترجمی داشتیم که چون امضا کننده قرارداد من بودم، باید در جلسه حکمیت اتحادیه ناشران حضور پیدا می کردم.


من روز بعد از مرگ ندا ایران را ترک نکردم. ندا روز شنبه ٣٠ خرداد به قتل رسید و من روز چهارشنبه ٣ تیر به انگلستان برگشتم. علت برگشتنم هم نگرانی شدید خانواده ام در انگلستان بود و اعصاب خراب خودم. وگرنه قصد داشتم دو هفته بعد برگردم.


٢. چرا در آن روز در آنجا حضور داشتم؟


محل قتل ندا فقط پانزده متر با دفتر کار من در تهران فاصله دارد. شرایط واقعه را در مصاحبه ام به تفصیل گفته ام.


٣. چرا از صحنه فیلم گرفتند؟


همه مردم دوربین به دست داشتند. حداقل بیست نفر در آن روز کشته شدند، یک مورد به وضوح جلوی دوربین اتفاق افتاد. از نظر آماری احتمال یک بیستم احتمال عجیبی نیست.


۴. چرا مردم ضارب احتمالی را آزاد کردند؟


مردم بارها و بارها این کار را کرده اند. اما من در میان مردمی که ضارب را گرفتند نبودم و با فاصله از آن ها ایستاده بودم. من فقط چهره آن فرد را دیدم، فریادهای "نمی خواستم بکشمش" را شنیدم و شنیدم که مردم کارت او را گرفته اند و دیدم که رهایش کردند. این که چرا این مدارک تا کنون منتشر نشده، باید از مردم پرسید. نکته دیگر اینکه کسانی که تردید دارند، می توانند به محل واقعه مراجعه کنند و از اهالی محل که در هنگام حادثه حضور داشتند، سؤال کنند. خواهند دید که همه گفته های مرا تکرار خواهند کرد. اما هیچ کدام از این گفته ها منتشر نشده است. به همین علت است که شهادت دادن من این قدر مهم است. برای اینکه من تنها کسی بودم که فرصت کردم موضوع را با یک رسانه بی طرف در میان بگذارم.


۵. چرا به ایران برنمی گردم؟


فکر می کنم اینجا امن ترم. اما حاضرم در هر دادگاه بی طرفی شهادت بدهم.


۶. چرا تنفس مصنوعی؟


من هرگز سعی نکردم به ندا تنفس مصنوعی بدهم. اگر ویدئو را با دقت ببینید، من تمام مدت دارم با دو دستم روی سینه ندا فشار وارد می کنم تا شاید جلوی خونریزی را بگیرم. گلوله به آئورت ندا اصابت کرده بود و برای همین در کمتر از یک دقیقه بدنش از خون تخلیه شد و درگذشت. شخص دیگری در فیلم هست که بالای سر ندا قرار می گیرد و اگر بشنوید، من به طرف او فریاد می زنم که : "دهانش را برگردان، تخلیه اش کن." من هم اهمیت باز بودن مجاری را می دانم. اما اگر این اتفاق در اتاق عمل هم افتاده بود، کاری از دست کسی برنمی آمد.


٧. چرا سیاسی؟


من هرگز کار سیاسی نکرده ام و به هیچ گروه و دسته ای تعلق نداشته ام. اگر تلاش برای نجات جان یک انسان و بعد گفتن حقیقت را برخی کار سیاسی می دانند، مشکل من نیست. اینکه کسانی محکوم کردن خشونت علیه غیرنظامیان بی دفاع را کار سیاسی می دانند، بیشتر بوی غرض ورزی می دهد تا نقد منصفانه.


٨. قضیه اینترپل.


همان طور که حتماً تا به حال شنیده اید، تعقیب من از طرف اینترپل ادعای دروغ دیگری بود. حالا باید شما قضاوت کنید که احتمال دروغ گفتن چه کسی بالاتر است؟‌ کسی که بارها و بارها دروغ گفته، یا کسی که تا به حال از او دروغ نشنیده اند.


امیدوارم سؤالات این دوستان را پاسخ داده باشم. البته برای آنانی که خدا بر چشم ها و گوش هایشان مهر زده، فرقی نمی کند.


سربلند باشید.

یا حق


۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

تقدیم به خامنه ای (شعر از فریدون مشیری )

گفت دانا ئی که  گرگی خیره سر 
                                          هست پنهان در نهاد  هر  بشر 
لاجرم جاریست  پیکاری  سترگ 
                                           روز شب  ما  بین  این  انسان  و  گرگ 
زور بازو چاره  این گرگ  نیست 
                                           صاحب اندیشه داند چاره  چیست
ای بسا  ، انسان  رنجور وپریش 
                                           سخت پیچیده گلوی گرگ  خویش 
وین بسا ، زور افرین ،مرد دلیر 
                                           هست در چنگال گرگ  خود اسیر 
هر که گرگش را در اندازد به خاک 
                                           رفته رفته می شود انسان پاک 
وانکه از گرگش خورد هر دم شکست 
                                          گر چه انسان مینما ید ، گرگ هست 
وانکه  با گرگش مدارا می کند 
                                           خلق و خوی گرگ پیدا می کند 
در جوانی ، جان گرگت را بگیر 
                                           وای گر این گرگ  گردد با تو  پیر 
روز  پیری  گر که  باشی همچو  شیر 
                                             ناتوانی در مصاف گرگ  پیر 
مردمانی گر یکدگر را می درند 
                                             گرگ ها شان  رهنما و رهبر ند 
این  که انسان  هست این سان  دردمند 
                                             گرگها  فرمانروائی  می کنند 
وان  ستمکاران  که  با هم  محرمند 
                                             گرگ ها شان  اشنایان  هم  اند 
گرگ ها همراه ، انسانهای غریب 
                                             با که با ید گفت  این  حال عجیب ؟

تصاویری از درگیریهای روز گذشته در امیرآباد تهران












تصاویری از درگیریهای روز گذشته در امیرآباد تهران با مزدوران موتور سوار


اتحادیه‌ی اروپا دیگر به دیپلمات‌های ایران روادید نمی‌دهد

دویچه وله در گزارشی خبر داده است: اتحادیه‌ی اروپا صدور روادید برای دیپلمات‌ها و وابستگان دولت ایران را متوقف کرد. آنان دیگر از هیچ یک از ۲۷ کشور اتحادیه‌ی اروپا روادید دریافت نخواهند کرد.


به گزارش روزنامه «فایننشیل تایمز آلمان»، دیپلمات‌های بلندپایه‌ی اتحادیه‌ی اروپا توافق کردند که «مدت زمان بررسی درخواست روادید از سوی دیپلمات‌ها و دارندگان گذرنامه‌های دولتی ایران» را طولانی کنند. این مساله در نامه‌ی دولت سوئد، رییس ادواری شورای اتحادیه‌ی اروپا، به ۲۷ کشور عضو اعلام شده است. مطابق آن، «این کشورها دیگر تا اطلاع بعدی مجاز نیستند، درباره‌ی درخواست روادید تصمیم بگیرند».


 


بر این پایه، دیپلمات‌ها و وابستگان دولت ایران، تا اطلاع بعدی روادید تازه‌ای دریافت نخواهند کرد و روادید‌های کهنه‌ی آنان نیز دیگر تمدید نمی‌شود. اگر چه درخواست روادید دیپلمات‌های ایرانی از سوی کشورهای اتحادیه‌ی اروپا رد نمی‌شود، ولی روادیدی هم برای آنان صادر نمی‌شود.


 


این اقدام اتحادیه‌ی اروپا، از اعتراض‌های این اتحادیه علیه بازداشت کارمند سفارت بریتانیا در تهران فراتر می‌رود. اتحادیه‌ی اروپا روز جمعه (۳ ژوییه) تصمیم گرفت، همه‌ی سفیران ایران را احضار کند. افزون بر آن،  یک هیئت نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا در ایران ماموریت یافت، رسما به مقامات جمهوری اسلامی اعتراض دیپلماتیک کند. هر دو اقدام با این هدف صورت گرفت که بر اعتراض اتحادیه‌ی اروپا تاکید بیشتری شود.


 


● تفاوت ممنوعیت صدور روادید و توقف اداری آن


 


توقف اداری صدور روادید برای دیپلمات‌ها، با ندادن رسمی روادید به وابستگان دولت ایران متفاوت است. مورد دوم، دشوارتر از بررسی نکردن درخواست روادید است. البته اتحادیه‌ی اروپا مشغول بررسی اقدام دوم نیز هست.


 


به گفته‌ی محافل دیپلماتیک، کشورهای اتحادیه‌ی اروپا، این هفته به بررسی ممنوعیت رسمی صدور روادید خواهند پرداخت. این ممنوعیت شامل کسانی خواهد شد که با احتمال تقلب انتخاباتی، خشونت علیه تظاهرکنندگان، یا ارعاب پرسنل سفارتخانه‌ها در ایران در ارتباط قرار دارند.


 


هنوز معلوم نیست چنین مجازاتی اعمال شود. در نامه‌ی ریاست ادواری شورای اتحادیه‌ی اروپا، در این زمینه چیزی گفته نشده است. در آن نامه فقط آمده است: «اتحادیه‌ی اروپا آماده است به شماری اقدامات دست بزند تا برای مقامات ایران سنگینی وضعی را که ایجاد کرده‌اند مورد تاکید قرار دهد».


 

دِین ایرانیان خارج از کشور به مبارزان داخل کشور محمود راسخ

.


اعلام شتابزده و احمقانهی نتیجهی انتخابات توسط خامنهای، پیش از آن که طبق قوانین خود نظام، مراحل »قانونی« طی شود، یعنی بررسی و تایید صحت جریان رایگیری و اعلام آن توسط »شورای نگهبان«، تایید این امر بود که نتیجه‌ی این انتخابات نیز، مانند ۹ انتخابات پیش از آن از پیش تعیین شده بود و بار دیگر جناح حاکم نامزد موردنظر خود را از صندوق آرا بیرون آورد.


آن چه غیرمنتظره بود عکسالعمل شدید میلیونها پیر و جوان و زن و مرد به نتیجهای بود که به روشنی حکایت از تقلبی آشکار، رسوا و مفتضحانه میکرد. عکسالعمل مردم حتا خامنهای و مافیای حاکم را نیز غافلگیر کرد. آنان نیز انتظار اعتراضی این چنین شدید و دامنه دار را نداشتند. چون شاید اگر آن را پیشبینی میکردند چه بسا که به جای احمدی نژاد، میرحسین موسوی، برندهی ظاهراً واقعی انتخابات را به عنوان رییس جمهور جدید اعلام میکردند. زیرا او نیز، همان طور که بارها تکرار و تاکید کرده است، خود را متعهد به نظام جمهوری اسلامی میداند و از سوی دیگر در چارچوب این نظام که تصمیم نهایی در مسایل اساسی با خامنهای است، او نیز مانند خاتمی نمیتوانست کاری کند کارستان.


از آنجا که در این بیست و چند روزی که از اعلام نتیجهی انتخابات و انتصاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری به دست خامنهای می گذرد، دربارهی نتایج انتخابات، چگونگی تقلبات، جنبش اعتراضی مردم، نحوهی مقابلهی بسیج و سپاه با این جنبش، سرکوب وحشیانهی حرکتهای مسالمتآمیز مردم، گزارشهای خبری و تصویریِ ضرب و شتم و کشتار مردم و نماد آن، ندا آقاسلطانی، در کلیات و جزییات آن، از طریق رسانههای تلویزیونی، به ویژه صدای آمریکا و بیبیسی، به اطلاع مردم ایران و جهان رسیده است، دیگر نیازی به تکرار آن در اینجا نیست.


آن چه در این نوشته موردنظر من است بررسی این موضوع است که اکنون که به نظر میرسد فاز اول مبارزهی مردم با رژیم اسلامی به پایان رسیده یا در حال به پایان رسیدن است و در حال گام گذاشتن به فاز دوم این مبارزه، که فازی طولانی و پر پیچ و خم است میباشیم، ایرانیان خارج از کشور در قبال جنبش در ایران، که به ظاهر جنبشی اعتراضی به نتیجه‌ی انتخابات ولی در واقع آغاز مبارزهای است برای برچیدن بساط نظام فاسد، بیکفایت، مصیبتبار و مصیبتآفرین جمهوری!؟ اسلامی که در نتیجهی سی سال فساد و خودکامگی ایران را بورطهی نابودی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سوق داده است، چه دِین و وظایفی دارند و چگونه و از چه راههایی میتوانند به آن جنبش یاری رسانند.


همینجا برای اطمینان خاطر »عقلا« و »خوشنیتان« بگویم که البته سرنوشت مبارزه در ایران تعیین خواهد شد و ایرانیان خارج از کشور میتوانند، اگر درست و عاقلانه عمل کنند، تنها نقشی کمکی به عنوان پشت جبههای محکم و مطمئن در رابطه با مبارزات و مبارزان در ایران داشته باشند.


خیزش مردم در ایران و در پیشایش آن جوانان و زنان و مقاومت و جانبازیهای دلاورانه‌ی آنان در برابر وحشیگری عملهها و مزدوران سرکوب و کشتار (بخشی از بسیجیها، پاسداران، وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی) چنان امیدها و احساسات ایرانیان خارج از کشور را در این روزها برانگیخت که به طور خود به خودی صدها و هزاران ایرانی و به ویژه جوانان و دانشجویان در سراسر جهان از استرالیا گرفته تا کانادا از طریق تجمعها، تظاهرات و راهپیماییها پشتیبانی و همبستگی خود را با مبارزان درون کشور از یک سو و از سوی دیگر انزجار و نفرت خود را از نظام جمهوری اسلامی به جهانیان و ضرورت پایان دادن به حیات آن را با شعارها و خواستهای خود به گوش جهانیان رساندند.


ولی هم جنبش در ایران و هم جنبش ایرانیان در خارج از کشور کمبودهایی اساسی دارد که بدون رفع آنها ادامهی فعالیت و دستیابی به هدف نهایی یعنی پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی را اگر ناممکن دستکم بسیار مشکل میسازد و دستیابی به هدف را به تعویق میاندازد و هزینهی مبارزه را به گونهای غیرضروری سنگین میکند. عمدهترین این کمبودها فقدان رهبری روشن و سازماندهی مبارزه در ایران و فقدان تشکلی سراسری در خارج از کشور برای سازمان دادن و تامین و تضمین استمرار در پشتیبانی از جنبش در ایران است.


فکر میکنم نیازی به اثبات ضرورت وجود رهبری سیاسی و سازماندهی در سطوح مختلف سیاسی صنفی و اجتماعی برای پیشبرد مبارزه برای براندازی نظام استبدادی اسلامی در ایران نباشد. فقط از این طریق است که میتوان نیروی مردم را به طور سازمان یافته متشکل ساخت و از روی برنامه و اتخاذ استراتژی و تاکتیکهای لازم و استفاده از انواع و اشکال گوناگون مبارزهی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از نافرمانی مدنی گرفته تا اعتصابهای رشتهای و عمومی و از همه مهمتر، تامین و تضمین استمرار و ادامهی مبارزه، حاکمان جبار و مزدوران آنان را به زانو درآورد و این نظام فاسد و منفور را برانداخت و با یک جمهوری مدرن و دمکراتیک بر اساس جدایی دین از دولت جایگزین ساخت. باید درنظر داشت که دشمن، یعنی حکام جبار و آدمکش جمهوری اسلامی، از تشکلی منسجم و هرمی برخوردارند و سلطه‌ی آنان را به طور پراکنده، تصادفی، بدون داشتن تشکل، برنامه، استراتژی و تاکتیک نمی‌توان به چالش طلبید. البته فعالان سیاسی در ایران به این امر واقفند و به موقع به این نیازها پاسخهای لازم را خواهند داد. و در رابطه با همین امر و ایجاد زمینهها و فضای سیاسی مناسب در داخل کشور برای تسهیل انجام این امور، ایرانیان خارج از کشور میتوانند نقشی مهم، اساسی و ضروری ایفا کنند.





ضرورت وجود تشکیلاتی سراسری در خارج از کشور


ناگفته پیداست که وجود تشکیلاتی سراسری در خارج از کشور که بتواند محل تجمع همهی ایرانیان دمکرات، جمهوری و آزادیخواه، برای رساندن صدای مردم و مبارزان در ایران به جهانیان باشد و بتواند نیروی متشکل این سازمان را در دفاع از مبارزات و مبارزان در ایران در برابر افکار عمومی، دولتها و نهادهای بینالمللی از طریق سازمان دادن تظاهرات عظیم مرکزی در پایتختها و شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا با شعارها و خواستهای واحد به نمایش گذارد و استمرار فعالیتی از روی برنامه، استراتژی و تاکتیک عاقلانه و مناسب را تامین و تضمین کند، صد بار بهتر و موثرتر است از فعالیتهای پراکنده، تصادفی و گسسته.


در این رابطه، برای کسانی که که این تز را میپذیرند و این ضرورت را قبول دارند، و به نظر میرسد تعداد آنان در سطوح مختلف روز به روز افزایش مییابد، این پرسش مطرح میشود که چه شکلی و چه نوعی از سازمان میتواند به این نیاز مبرم پاسخ دهد. برای پاسخ به این پرسش لازم است به طور کوتاه به بررسی اشکال متفاوت تشکلهای سیاسی- اجتماعی بپردازیم.


به طور کلی چهار گونه سازمان میتوان تشخیص داد:


۱) احزاب و سازمانهای سیاسی. وجه مشخصهی اساسی چنین سازمانهایی این است که خواهان به دست گرفتن قدرت سیاسی یعنی تشکیل دولت به تنهایی یا در ائتلاف با احزاب دیگرند،


۲) سندیکاها. این تشکلها چنانکه از نام آن برمیآید سازمانهایی هستند که برای تشکل افراد حرفهی معینی به منظور فعالیت جمعی در جهت تامین منافع مشترک اعضایشان فعالیت میکنند،


٣) سازمانهای تودهای و دمکراتیک. این تشکلها در رابطه با موضوع خاصی مانند مبارزه برای صلح و علیه جنگ؛ خلع سلاحهای اتمی؛ سازمانهای حقوق بشری و مانند آنها بوجود میآیند،


۴) گروهها و انجمنهای خاص مانند گروههای فرهنگی- ادبی، شطرنج بازان، کوهنوردی و غیره


ناگفته پیداست که از چهار نوع سازمانهای فوق، فقط نوع سوم یعنی سازمان تودهای و دمکراتیک میتواند تشکل مورد نظر ما باشد. پس کمی بیشتر به توضیح آن میپردازیم.


سازمان تودهای و دمکراتیک به طور عمده دارای مشخصات زیر است:


۱- فاقد ایدئولوژی مشخصی است. این امر آن را از احزاب و سازمانهای سیاسی متمایز میسازد،


۲- خواهان به دست گرفتن قدرت سیاسی یعنی تشکیل دولت یا شرکت در آن نیست. بنابراین، نیازی به داشتن برنامههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ندارد. اگر برنامهای داشته باشد آن برنامه به طور مشخص در رابطه با اهداف جزیی و مشخص آن است.


٣- چون تشکلی است فراطبقاتی و قشری، پس نه بر اساس اهداف و خواستهایی که بر اساس منافع متفاوت طبقاتی و قشری متمایز کننده و متفاوت است بلکه بر اساس اهداف و خواستها و نکات مشترک میان افراد متفاوت از خواستگاههای طبقاتی و قشری متفاوت تشکیل یافته فعالیت میکند. هر کسی که حاضر است برای اهداف و خواستهای محدود آن فعالیت کند می‌تواند به عضویت آن درآید.


۴- هیچ شرط خاصی برای عضویت در آن وجود ندارد.





از این گونه تشکلها در سطح کشورها و جهان هم اکنون فراوان وجود دارد. تمام تشکلهای حقوق بشری. امنِستی اینترنشنال و مانند آنها.


این شکل از تشکل مناسبترین شکلی است که با آن میتوان حداکثر تعداد ایرانیان جمهوری و آزادیخواه را در خارج از کشور که حاضرند در همبستگی با جنبش و مبارزان درون کشور به طور سازمان یافته فعالیت کنند، متشکل ساخت.


چنین تشکلی چه کارهایی میتواند انجام دهد


قدرت هر تشکل تودهای و دمکراتیک، همان طور که از صفت آن بر میآید، تودهای، در کمیت آن است. چنین تشکلی هر چه از پشتیبانی بخش‌های گستردهتری از مردم برخوردار باشد قدرت عمل و تاثیرگذاری آن بیشتر است. به همین دلیل، هدفها و خواستهای مشترکی را در رابطه با علت وجودیاش به عنوان موضوع فعالیت خود برمیگیزند که بتواند گستردهترین تعداد را بسیج، جلب و متشکل سازد.


پس از این توضیحات کلی، اکنون میپردازیم به چند موضوع مشخص در رابطه با چنین تشکلی: ۱) اهداف و خواستها ۲) چگونه میتوان چنین تشکلی را بوجود آورد ٣) نقش افراد، فعالان و سازمانهای سیاسی در این راه.





۱- اهداف و خواستها


اهداف چنین تشکلی دوگانه است. طبیعی است که هر تشکلی در خارج از کشور که در رابطهی مستقیم با جنبش در ایران فعالیت میکند و از آن الهام میگیرد باید در خارج از کشور اهداف و خواستهای جنبش را در ایران، منعکس نماید. ولی نیک میدانیم که در شرایط خفقان، ترور، سرکوب و وجود قوانین ظالمانه، دستکم در این مرحلهی ابتدایی از جنبش نوین، مبارزان در ایران فقط خواستها و شعارهایی را میتوانند طرح کنند که د رچارچوب نظام باشد. ولی ضروری نیست که در خارج از کشور ما خود را فقط به آن خواستها، شعارها و اهداف محدود سازیم.


هر چند جنبش نوین در رابطه با تقلبات در انتخابات اخیر ریاست جمهوری پا به عرصهی حیات سیاسی گذاشت، ولی این امر عاملی بیش نبود. علت واقعی آن مجموعهی شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که سی سال حاکمیت نظام اسلامی در ایران بوجود آورده است. دینامیسم و منطق درونیِ روند جنبش کنونی، فقط میتواند در یک جهت سیر کند: انقراض جمهوری اسلامی و استقرار یک دمکراسی در الگوی دمکراسیهای موجود در اروپا و آمریکا.


نظام اسلامی از همان آغاز تولد تضادی بنیادی را در خود حمل میکرد: تضاد میان جمهوریت و استبداد ولایت فقیه. دو سویه‌ی این تضاد در این سی سال، کجدار و مریض در کنار هم به صورت مسالمتآمیز عمل میکردند. ولی این تضاد آشتی ناپذیر نمیتوانست برای زمانی طولانی ادامه یابد و میبایست روزی به سود یکی از دو سویه، حمهوریت یا استبداد مذهبی حل شود. چنین نظام‌هایی یا هستند و حکومت می‌کنند یا نابود می‌شوند. بدیل سومی وجود ندارد.


جریان معروف به اصلاح طلبی در درون نظام، از دوم خرداد ۷۶ با انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری کوشید تا جنبهی جمهوریت را در برابر استبداد ولایت فقیه تقویت کند. ولی هشت سال ریاست جمهوری خاتمی ثابت کرد که در این نظامِ مبتنی بر دکترین ولایت فقیه، مانند هر نظام دیگری که بر اساس دکترینی بنا شده باشد، چون »سوسیالیسم واقعاً موجود« یا نظامهای فاشیستی، انجام هر گونه رفرمی در جهت باز کردن فضای باز و آزاد سیاسی و اجتماعی غیر ممکن است- تجربهی گرباچف در روسیه.


انتصاب احمدی نژاد در ۱٣٨۴ و انتصاب مجدد وی در انتخابات اخیر به ریاست جمهوری کوششی بوده است تا این تضاد را به سود استبداد مذهبی حل کند و مانع تکرار مجدد رخداد درد سر سازِ دوم خرداد ۷۶ شود. در لحظهی کنونی با سرکوب جنبش اعتراضی به نتایج انتخابات، به نظر میرسد که استبداد ولایت فقیه بر جمهوریت پیروز شده است. ولی این پیروزی دولت مستعجل است و گذرا. با زدودن ظواهر جمهوریت از نظام اسلامی و نفی کامل آن و تبدیل تمام ارگانهای جمهوریت مانند مجلس و غیره به زایدههای »بیت رهبری«، جناح حاکم به اقلیتی کوچک تشکیل یافته به بخشی از وزارت اطلاعات، پاسداران و بسیج تبدیل خواهد شد که به ناگزیر مجبور است در برابر مقاومت مردم و نیروهای درونی و تشدید بحران اقتصادی روز به روز بر شدت و دامنهی ترور، سرکوب و زندان بیافزاید و از این راه به طور فزاینده خود را در برابر اکثریت قریب باتفاق مردم ایران و افکار عمومی جهان قرار دهد.


جامعهی ایران به شدت قطبی گردیده و هم اکنون به دو بخش تقسیم شده است که در برابر یکدیگر صف آرایی کردهاند. یک بخش اکثریت مردماند که سعادت و رستگاری خود و کشور را در انقراض نظام اسلامی میبیند و بخش دیگر را حاکمان و وابستگان به آن تشکیل میدهد. شاید این گفته مبالغه نباشد که در این روزها در ایران به ندرت بتوان کسی را یافت که به یکی از این دو بلوک تعلق نداشته باشد. سرنوشت نهایی این نبرد از هم اکنون روشن است. هیچ حاکمیتی در دراز مدت نمیتواند در برابر خواست و ارادهی مردم در قدرت باقی بماند. روند حوادث در نتیجهی تشدید و گسترش دیکتاتوری، زور و بیقانونی، عمیقتر شدن بحران اقتصادی و توسسعهی بیکاری و... در نهایت به سرنگونی نظام خواهد انجامید.


اگر در نتیجهی تشدید بحران و فشارهای داخلی و جهانی، حاکمان مستبد برای حفظ نظام مجبور به عقب نشینی و دادن امتیازاتی به اصلاح طلبان شوند، مانند استعفای داوطلبانهی احمدی نژاد و تجدید انتخابات با نظارت بینالمللی، یا ترور وی یا عزل خامنهای یا مرگ وی، در نتیجه‌ی نهایی تغییری روی نخواهد داد. در هر دو صورت این نیز به ناگزیر به انقراض نظام خواهد انجامید. زیرا تجربههای تاریخی نشان داده است که هر عقب نشینیِ نظامی استبدادی که در نتیجهی مبازرات مردم باشد اعتماد به نفس و عزم و ارادهی مردم را در مبارزه با استبداد برای سرنگونی نهایی آن نیرومندتر میکند و روند تزلزل و تجزیه و ریزش را در درون حاکمیت تشدید می‌بخشد. بنابراین، با اطمینان میتوان گفت که نظام اسلامی وارد آخرین مرحله از حیات خود شده است.


ولی این آرزو و خواست همگانگی به سادگی و آسانی بدست نخواهد آمد. حاکمان کنونی و نیروهای ضربتی آن بخشهایی از وزارت اطلاعات، بسیج و پاسداران که درسایهی این نظام به امتیازات عظیم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دست یافتهاند به سادگی این حکومت و این امتیازات را رها نخواهند کرد. تحقق خواست و آرزوی دیرینهی مردم ایران برای استقلال و آزادی، پیشرفت و رفاه و ترقی و استقرار نظامی مبتنی بر آزادی و دمکراسی که اکنون بیش از صد سال است برای دستیافتن به آن مبارزه میکند و فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و در این راه قربانی‌های فراوانی داده است، میرود که با برچیدن بساط استبداد و خودکامگیِ نظام اسلامی سرانجام به نتیجه برسد و نسل کنونی میوهی شیرین مبارزات طولانی نسلهای پیشین را بچیند. بنابراین، هدف مبارزه روشن است. ولی مشخص کردن هدف بدون مشخص کردن راه رسیدن به آن و گامهایی که باید در این راه برداشته شود چیزی جز یک ایدهی انتزاعی نیست.


هر چند هر یک از ما وظیفه دارد در باره‌ی حل معضلات و مشکلات سیاسی و سازمانی مبارزه‌ در ایران نیز بیاندیشید و راه حل‌هایی برای آن‌ها بیابد ولی، میدان بلاواسطه‌ی عمل ما در خارج از کشور است و در وحله‌ی اول و به ویژه در این مرحله وظیفه داریم برای معضلات و مشکلاتی که در برابر ما قرار دارد راه حل‌های مناسب بیابیم.


راه‌ها و گامهایی را که باید برداشته شود شرایطی تعیین میکند که ایرانیان خارج از کشور در آن زندگی میکنند. زمینهی فعالیت ما را در خارج کشور از یک سو مبارزهی مردم در ایران و از سوی دیگر افکار عمومی در جهان و به طور عمده افکار عمومی در اروپا و آمریکا تعیین میکند. در نتیجهی حوادث پس از انتخابات در ایران و عملکرد رژیم در سالهای اخیر، افکار عمومیِ برانگیخته شده در اروپا و آمریکا زمینهی مناسبی را برای فعالیت و اِعمال فشار به حاکمان ایران فراهم آورده است. وسایلی که میتوانیم بر زمینهی افکار عمومیِ خارج برای وارد آوردن فشار به حکومت در ایران از آن‌ها استفاده کنیم به طور عمده عبارتند از نهادهای رسمی، دولتی و غیر دولتی، مانند سازمان ملل، احزاب، مطبوعات، وسایل ارتباط جمعی، صلیب سرخ، امنستی اینترنشنال، کانون جهانی وکلا، سازمان جهانی سندیکای کارگری، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، نهادهای NGO مانند پزشکان بدون مرز، دیدبان حقوق بشر و غیره. برای مثال میتوان از این نهادها خواست که هیاتهایی به ایران اعزام دارند تا به وضعیت زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان رسیدگی کرده گزارش خود را منتشر سازند. میتوان از کانون جهانی وکلا خواست تا هیات‌هایی را برای شرکت در دادگاههای متهمان سیاسی بفرستند و اساساً دربارهی چگونگی وضعیت قضایی در کشور و رعایت قوانین داخلی و معیارهای جهانی در این رابطه تحقیق کنند. و خواستی دیگر می‌تواند تامین آزادی رفت و آمد گزارشگران و خبرنگاران نشریات و وسایل ارتباط جمعی خارجی باشد. در صورت امتناع دولت ایران از دادن ویزا و اجازه به فعالیت آزاد و بدون سانسور گزارشگران خارجی می‌توان از دولت‌های خارجی خواست که سفرای خود را از ایران فرابخوانند و سفرای ایران را از کشورهای خود اخراج کنند. و ده‌ها رشته از خواست‌ها و فعالیت‌های دیگر.


هم اکنون نیز از جانب گروههای مختلف چنین خواستهایی مطرح میشود. ولی تا زمانی که چنین خواستهایی به صورت پراکنده و تصادفی از جانب این گروه یا آن گروه مطرح میشود تاثیر و برد آن محدود و ناچیز است. اپوزیسیون آزادی و جمهوریخواه زمانی میتواند با قدرت در صحنه ظاهر شود، به این خواست‌ها نیرو بخشد و زمینه‌ی تحقق آن‌ها را فراهم آورد که به صورت شخصیت واحد حقوقی و با صدایی واحد در برابر این مجامع ظاهر شود و خواست خود را مطرح کند و در عین حال توانایی آن را داشته باشد که برای تقویت بخشیدن به خواست خود با نشان دادن نیروی خود در سراسر جهان از طریق پشتیبانی فعال ایرانیان در خارج از کشور از این خواستها، مقامات جهانی مربوطه را وادار سازد که این خواستها را جدی گرفته و به آنها پاسخی در خور داده اقدامات لازم را انجام دهند. مثلاً برای نیرو بخشیدن به خواستی مطرح شده میتوان در روز معینی در اروپا و آمریکا در پایتختها و شهرهای مهم تظاهرات متحدالشکلی را با شعارها و خواستهای همانند برگزار کرد و از ایرانیان در ایران و خارج از کشور خواست که با ارسال پست الکترونیکی به مقامات مورد نظر در تایید و پشتیبانی از خواست مورد نظر به آنان در جهت اقدام مثبت و مورد نظر فشار آورد، یا دست به اعتصاب غذای محدود زد و غیره. فقط در صورت وجود یک تشکل سراسری تودهای و دمکراتیک که بتواند هماهنگی و استمرار را در امر مبارزه و فعالیت تامین و تضمین نماید، انجام چنین اقداماتی را ممکن می سازد.





۲- چگونه میتوان چنین تشکلی را ایجاد کرد


بدون تردید برای ایجاد چنین تشکلی میتوان راههای گوناگونی را تصور کرد. در این جا من به یکی از راههای ممکن اشاره میکنم.


از آنجا که چنین تشکلی باید از پایین و به طور افقی ایجاد شود، باید ابتدا هستههای اصلی آن در شهرها به صورت تشکلهای شهری بوجود آید. در بسیاری از شهرها هم اکنون تشکلها و انجمنهای گوناگون وجود دارد. ولی برای این تشکل بهتر است در هر شهری واحد خاص آن تشکیل شود. برای مثال میتوان تشکل یا سازمانی را در هر شهری با عنوان »کمیتهی همبستگی با جنبش مردم ایران برای آزادی و دمکراسی« سازمان داد. از مجموع واحدهای شهری در هر کشوری سازمان سراسری آن کشور پدید میآید و از سازمانهای کشوری سازمان جهانی. برای هماهنگ کردن کارها میتوان سایت ویژهای برای این جریان ایجاد کرد تا از طریق آن میان فعالیت و اقدامات کمیتههای شهری در هر کشوری و میان کمیتههای کشوری هماهنگی ایجاد شود و کمیتهها در جریان کار یکدیگر قرار گیرند. بدیهی است برای انجام کارهای روزمره، جلسات مجمع عمومی و نحوه تصمیمگیری و مانند آنها نیاز به داشتن آییننامهی موقت است که هر کمیتهی شهری و سازمان کشوری میتواند آن را برای خود تدوین نماید.





٣- نقش افراد، فعالان و سازمانهای سیاسی در این راه


جنبش اعتراضی مردم در ایران، جنب و جوش بی سابقهای را در خارج از کشور میان ایرانیان بوجود آورده است. خیزش مردم در ایران روح تازهای در جان خستهی آنان دمید و سرخوردگی و یاس سالها را به امید مبدل ساخت. امید به این که مردم ایران و در پیشایش همه، جوانان و زنان بار دیگر اراده کردهاند تا سرنوشتشان را خود در دست گیرند و نظام ولایت فقیه را چون تجربه‌ای تلخ در تاریخ درازشان به بایگانی تاریخ بسپارند. هزاران ایرانیِ مقیم خارج از کشور که به نظر میرسید در زندگی شخصی و خصوصی خود فرو رفتهاند و آنانرا با ایران کاری نیست، به ناگهان فعال شدند، به صحنه آمدند و با شرکت خود در تظاهرات و راهپیماییهای گوناگون همبستگی خود را با مردم ایران و در اعتراض به جمهوری اسلامی به جهانیان اعلام داشتند.


در این میان در برخی از شهرها مشاهده شد که برخی از سازمانها و نیروهای چپ نظرات و مواضعی انحرافی و نابجا ابراز داشته‌اند. به طور خلاصه تز این افراد این است که در جنبش کنونی، چپ باید »مهر خودش را بر جنبش بزند« و به این منظور با دادن شعارهای چپروانه و طرح خواستهای سوسیالیستی و غیره متاسفانه در صف متحد تظاهر کنندگان، تفرقه و درگیری ایجاد کرده و بزعم خود خواسته‌اند جنبش را رادیکال کنند. رادیکال‌ترین شعار و خواست در شرایط کنونی همان خواست و شعار «مرگ بر دیکتاتور» ، «مرگ بر جمهوری اسلامی» و « مرگ بر خامنه‌ای است». شعار و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی خواست و شعار این مرحله‌ی تاریخی است.


نگاهی به ترکیب نیروهای اجتماعی شرکت کننده در جنبش کنونی از یکسو و تکلیفی که در این مرحله از جنبش در برابر ما قرار دارد آشکار میسازد که چنین نظراتی چیزی بیش از چپروی به واقع کودکانه نیست. نیروی اصلی جنبش کنونی را طبقات و قشرهای متوسط شهری تشکیل میدهند که از آن چنان آگاهی اجتماعی برخوردارند که در دستور کارشان به هیچوجه نمی‌تواند خواستها و برنامههای سوسیالیستی قرار گیرد. اتفاقاً اکثر بسیجیها و پاسداران و نیروهای انتظامی، یعنی ماموران سرکوب نظام، از طبقات و قشرهای پایین جامعه میآیند. طبقات و قشرهایی که قاعدتاً باید مخاطبان سازمان‌ها چپ باشند. ولی اکنون و در شرایط فقر عمومی و بیکاری که جمهوری اسلامی و نظام «مستضعفان» بر ایران حاکم کرده است اینان به لومپن پرولتارهایی مبدل شده‌اند که همواره در تاریخ نیروی ضربتی ارتجاع را تشکیل داده‌اند و در ایران امروز نیز با دریافت امتیازهای مالی و اجتماعی تبدیل به مزدورانی شده‌اند که به مثابه نیروهای ضربتی نظام ولایت فقیه در سرکوب جنبش و مبارزان عمل میکنند. شما را رجوع میدهم به نوشتهی مارکس »هیجدهم برومر لویی بناپارت« که وی در آن نقش لومپن پرولتاریای پاریس را در کودتای ۱٨۵۲ لویی بناپارت به روشنی و تفصیل توضیح داده است.


در خارج از کشور نیز اکثریت بسیار بزرگی از ایرانیانی که در تظاهرات و فعالیتهای اخیر شرکت کردهاند و بویژه جوانان و دانشجویان نیز به دنبال پروژه چپ یا سوسیالیستی نیستند و نمی‌خواهند نظام اسلامی را با نظامی سوسیالیستی از نوع «سوسیالیسم واقعاً موجود» جایگزین کنند.. البته اگر می‌خواهید آنان را از خود برانید طرح چنین مسایلی در اوضاع و احوال کنونی بهترین وسیله‌ای است که می‌تواند شما را به این مقصود انقلابی و سوسیالیستی برساند!!


طبق آمار موجود گویا بیش از ۶۰ در صد از جمعیت ایران را افراد زیر سن سی سال تشکیل می دهند و نزدیک به ۵۰ در صد از جمعیت را جوانان زیر ۱٨ سال و اینان نیروهای اصلی مبارزات کنونی می‌باشند. از این جمعیت میلیونی تعداد کثیری بیکار است. یعنی در فعالیت اقتصادی شرکت ندارد. آن چه آنان در این مرحله از فعالیت و مبارزه میخواهند سوسیالیسم نیست بلکه رهایی از پنچهی استبداد و فساد نظام اسلامی و دست یابی به آزادی، دمکراسی و اعمال حق خویش است در تعیین سرنوشتشان به امید فراهم آوردن زمینهای مناسب برای آیندهای بهتر. کسی که در این رویا به سر می‌برد و گرفتار این فکر سمج است که از نظام جمهوری اسلامی به طور مستقیم پا به نظام سوسیالیستی نهد نه از مبارزهی اجتماعی و سیاسی چیزی فهمیده است و نه از سوسیالیسم. مگر آن که سوسیالیسم مورد نظرش همان »سوسیالیسم واقعاً موجود« باشد که در باره‌ی آن نوع سوسیالیسم نیز تاریخ و زندگی حکم خود را صادر کرده است.


البته بدیهی است که این افراد نیز حق دارند که مانند سلطنت طلبان، مجاهد و فرقه‌های دیگر صف خود را تشکیل دهند و خواست‌ها و شعارهای خود را مطرح سازند. ولی مستقل از صف جمهوریخواهان و آزادیخواهان که مرحله‌ی کنونی را مرحله‌ی مبارزه‌ی مشترک برای انقراض جمهوری اسلامی و استقرار نظامی دمکراتیک در ایران ارزیابی می‌کنند. این مسایل را باید به دوران پس از حل مسئله‌ی نظام اسلامی و استقرار نظامی دمکراتیک که در آن طرح گسترده‌ی مسایل مربوط به جنبش کارگری، جنبش سوسیالیستی و سوسیالیسم و مبارزه برای‌ آن‌ها و ایجاد تشکل‌ها و سازمان‌های مربوطه ممکن گردد موکول ساخت. منظور این نیست که باید این کارها را تا آن زمان تعطیل کرد. بلکه منظور این است که این امور فعلاً جایی در طرح خواست‌ها و شعارهای مشترک در مبارزه‌ی مشترک برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ندارد.


سازمان‌های سیاسی در ایجاد چنین تشکلی می‌توانند نقشی سازنده و موثر ایفا کنند. ولی شرکت و فعالیت آنان در چنین تشکلی باید به صفت فردی باشد.





در فعالیت‌های این روزها در خارج از کشور نیز مانند درون کشور، پیشتازان آن اعم از زن و مرد جوانان بودند. ولی در جریان این فعالیتهای مهم، با ارزش و با شکوه با کمال تاسف برخی پدیدههای ناگوار نیز مشاهده شد. یکی از این پدیدهها مقابلهی نسلها با یکدیگر بود.


در بسیاری از شهرها مشاهده میشد که نسل جوان از همکاری با نسلهای پیش از خود در برگزاری تظاهرات و سازمان دادن مشترک آن امتناع میورزید و سعی داشت به طور انحصاری کارها را رتق و فتق دهد. طبیعی است که در هر مبارزه‌ی اجتماعی جوانان بازوی قوی مبارزه و فعالیتاند. ولی از تجربیات گرانبهای نسلهای پیشین که با پرداخت بهایی گران در مبارزه بدست آمده است نباید و نمیتوان صرفنظر کرد. و باید به یاد داشت که در سال‌های انفعال عمومی و صبر و انتظار و وارسی اشتباه‌های گذشته این همان نسل انقلاب و حتا نسل پیش از آن بود که در تاریکی یاس و سکوت مشعل مبارزه را روشن و افراشته نگاه داشت و با انتقال تجربه‌های خوب و بد خود از طریق انبوهی از نوشته‌ها، کتاب‌ها، ترجمه‌ها، فیلم‌ها و... در این سال‌ها در ارتقا سطح دانش و آگاهی عمومی و نسل جوان نقشی تاریخی و ارزنده ایفا کرد.


وانگهی مگر میر حسین موسوی و کروبی که در این مرحله به هر دلیلی در رهبری جنبش اعتراضی در ایران قرار گرفتند و برخی از آقایان در خارج از کشور حتا در پیامی از موسوی تقاضا کردند که »شما فرمان دهید تا ما اجرا کنیم« به کدام نسل تعلق دارند؟ ما برای رسیدن به اهداف خود، آزادی و دمکراسی، به همکاری و مبارزهی مشترک همهی نسلها نیاز داریم. از انجام و تکرار کار سخیفی که حاکمان جمهوری اسلامی سال‌هاست انجام داده‌اند و مورد اعتراض و اننزجار افراد آزادیخواه و دمکرات است یعنی تقسیم مردم به خودی و غیر خودی پرهیز کنیم و به تقسیم مردم به این و آن نپردازیم.





نتیجه‌گیری: ایرانیان خارج از کشور برای کمک موثر به مبارزه و مبارزان درون کشور در جهت برچیدن بساط نظام جمهوری اسلامی نیاز به ایجاد تشکلی توده‌ای، دمکراتیک، واحد و سراسری دارند که در این نوشته در حد مقدور توضیح داده شد. با یاری، همکاری و باتفاق یکدیگر برای ایجاد آن دست به کار شویم.